بانكداري ايراني - روزنامه ایران در گزارشی از تغییر مرزهای سیاسی نوشت: با وجود گذشت یک ماه از دیدار رئیس جمهوری با اعضای ارشد جامعه روحانیت مبارز، تعابیر و تفاسیر منبعث از این ملاقات کماکان ادامه دارد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: واپسین هفته مهرماه بود که قائم مقام، سخنگو و چند تن از اعضای این تشکل روحانی به دیدار حسن روحانی رفتند و ساعتی با وی گفتوگو کردند. متعاقب این ملاقات، اصلاحطلبان به عنوان حامیان انتخاباتی روحانی از اینکه رئیس جمهوری با جمعی اصولگرا دیدار داشته ابراز خرسندی کرده و در عین حال خواستار برگزاری ملاقات مشابه با دیگر گروههای سیاسی شدند. در این میان برخی نیز عنوان کردند روحانی «گردش به راست» کرده است؛ به این معنا که برخلاف دوران تبلیغات انتخاباتی و حتی چهار ساله دولت یازدهم، به اصولگرایان متمایل شده است. برخی از جمله حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهوری نیز در مقابل عنوان کرد شاید «راست» به سمت روحانی گردش کرده است؛ به این معنا که جریان اصولگرا به حسن روحانی نزدیکتر شده یا میکوشند که نزدیکتر شوند. اینکه کدام یک از این تعابیر به واقعیت نزدیکتر است، نیازمند توجه به چند مؤلفه است از جمله عضویت حسن روحانی در جامعه روحانیت مبارز.
جامعه روحانیت مبارز اگرچه در سالهای اخیر بیشتر کارکرد سیاسی پیدا کرده است، اما در ابتدای تأسیس بیشتر نهادی دینی و فرهنگی بود. تشکلی که هسته ابتدایی آن یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد تا حرکات اعتراضی به حکومت وقت را منسجمتر و تشکیلاتی پیش ببرد. بعد از انقلاب حضور چهرههای ارشد انقلابی در این تشکیلات از جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام ناطق نوری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مطهری، شهید مفتح، حسن روحانی و...دایره نفوذ جامعه روحانیت را چنان گسترده بود که تا دو دهه بعد نامزدهای تحت حمایت این نهاد در انتخابات توفیق مییافت. اما دو اتفاق روند حرکتی جامعه روحانیت مبارز را تحتالشعاع قرار داد؛ نخست انشعاب شماری از اعضا و تشکیل مجمع روحانیون مبارز و دیگری انتخابات سال 76 که در آن ناطق نوری کاندیدای تحتالحمایه جامعه روحانیت مبارز قافیه و نتیجه را به رییس دولت اصلاحات کاندیدای تحتالحمایه مجمع روحانیون مبارز واگذار کرد.
بعد از انشعاب مجمع روحانیون مبارز، انتخابات سال 76 نقطه عطف تأثیرگذار در حرکت جامعه روحانیت مبارز بود و بعد از آن حلقه تأثیرگذاری این نهاد روحانی رو به قلت نهاد. به اعتقاد کارشناسان حمایت بخش قابل توجهی از این مجموعه از محمود احمدی نژاد، سکوت در قبال هتاکی و تهمتهای او به آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام ناطق نوری که از اعضای ارشد این تشکل به شمار میآمدند و متعاقباً غیبت نامبردگان به علاوه حسن روحانی و آیتالله امامی کاشانی، درگذشت آیتالله مهدوی کنی دبیرکل سابق جامعه روحانیت مبارز و دست آخر مرکزیت یافتن گروههای نوپدید و تندرو اصولگرا، دامنه نفوذ جامعه روحانیت مبارز را محدودتر از پیش کرده است. جامعه روحانیت مبارز سال 92 اگر چه حسن روحانی یکی از اعضای ارشد خود را در میانه میدان رقابت دید، اما از وی حمایت نکرد. در انتخابات سال 96 هم ترجیح داد توش و توان تشکیلاتی خود را بر پشتیبانی از سید ابراهیم رئیسی، متمرکز کند. آیتالله موحدی کرمانی که بعد از درگذشت آیتالله مهدوی کنی دبیر کلی جامعه روحانیت مبارز را به عهده دارد، بعد از اعلام نتیجه انتخابات اخیر و پیروزی حسن روحانی نسبت به تغییر نتیجه ابراز امیدواری کرد و اظهار نظر او مبنی بر حلال دانستن آرای سید ابراهیم رئیسی که حرام بودن آرای رقبا را تداعی میکرد، به روشنی نشان داد چقدر از پذیرفتن نتیجه اکراه دارد. به هر روی پرونده انتخابات بسته شد و ماه گذشته جامعه روحانیت مبارز با روحانی دیدار کرد. دیداری که البته آیتالله موحدی کرمانی در آن حضور نداشت و رسانههای منتسب به اصولگرایان تلاش کردند محتوای این ملاقات را «انتقادی» گزارش کند. با این همه نفس برگزاری این ملاقات که به تعبیر سید رضا تقوی «زیارتِ اخوان» بود، دستکم از کاهش دلخوریها خبر میداد. بویژه که حسن روحانی همچنان عضو جامعه روحانیت مبارز است و به رغم سالها غیبت از این نهاد خارج نشده است. سید رضا اکرمی و مصطفی پورمحمدی دو عضو جامعه روحانیت مبارز در کابینه نخست حسن روحانی بودند که یکی به عنوان رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و دیگری به عنوان وزیر دادگستری به دولت راه یافتند و البته یکی در میانه راه و دیگری پایان دولت یازدهم از قطار کابینه روحانی پیاده شدند.
دیگر گزاره محل بحث که تفسیر و تعبیر درباره ملاقات روحانی با برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز را با اندکی تحفظ همراه میکند، رنگ باختن برخی کلیدواژهها در فرهنگ سیاسی کشور است. امروز سه دهه از زمانی میگذرد که مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت انشعاب و اصطلاح «راست» و «چپ» را وارد لغتنامه سیاسی کشور کرد. با تشکیل دولت اصلاحات، دو واژه سنتی «راست» و «چپ» جای خود را به دوگانه اصولگرا و اصلاحطلب داد. دوگانهای که به اعتقاد کارشناسان تا سال 92 با همان تعاریف و مرزبندیهای شفاف گذشته در سپهر سیاسی ایران حیات داشتند اما مجموعه تحولات یک دهه اخیر بویژه حد فاصل سال 88 تا 92، هم تئوریسینها ،هم فعالان حزبی و سیاسی و هم پایگاه اجتماعی هر دو جریان را با چنان دگرگونیهایی مواجه کرده است که دیگر به کار بردن واژه «اصلاحطلب» یا «اصولگرا»، همان دایره شمول و حدت و شدت را شامل نمیشود. ائتلاف اصلاحطلبان، اعتدالگراها و اصولگرایان میانهرو که حال چهارمین سال خود را میگذراند، نشان داد در برخی نقاط مرزها میان جریانهای سیاسی جابهجا شده است. از سوی دیگر در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دو نامزد اصلی انتخابات یعنی حسن روحانی و سید ابراهیم رئیسی با وجود برخورداری از حمایت اصلاحطلبان و اصولگرایان و نمایندگی مطالبات آنها، خود را اصلاحطلب یا اصولگرا نخواندند.
حسن روحانی چهار سال پیش نیز اعلام کرده بود شعار و مشی او برای کشور اعتدالی است و بر همان مدار ماند. رئیسی هم اگر چه از حمایت قاطبه اصولگرایان برخوردار بود و از مساعدتهای مادی،معنوی، رسانهای و... این گروه کمک گرفت اما هرگز اعلام نکرد به عنوان یک اصولگرا وارد میدان میشود. رفتاری که نشان داد بعد از گذشت 20سال دوگانه اصلاحطلب-اصولگرا در حال گذر به واژهها و مفاهیم تازه است.
*منبع: روزنامه ایران؛ 1396،8،30