روزنامه شرق در گزارشی نوشت: یکی روی چشم راست را بانداژ کرده و دیگری هم روی چشم چپ را؛ چشم چپ غلامعلی حدادعادل و چشم راست محمدرضا عارف.
در ادامه این گزارش می خوانیم: هر دو به صورت همزمان و اتفاقی، آنطور که سیدحسن قاضیزادههاشمی در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشته، از سوی آقای وزیر معاینه شدهاند. سیدحسن قاضیزادههاشمی در توضیح این دو تصویر نوشت: «... به طنز به آن دو بزرگوار گفتم، مشکل جدی کشور در معاینه چشمپزشکی شما بروز و ظهور کرده است و توضیح دادم که جریانات سیاسی، بهواقع خود و کشور را از نعمت بینایی متوازن محروم کردهاند. امیدوارم با روشنشدن چشم راست جناب عارف و چشم چپ جناب حدادعادل، چپیها و راستیها بیشتر به افقهای دور توجه کنند؛ دوستان و دشمنان کشور را دقیقتر رصد کنند؛ زیباییها را بیشتر ببینند و بهجای فرصتهای کوتاهمدت جناحی، به منافع بلندمدت ملی و آرمانهای بلندی بیندیشند که برای تحقق آنها، خونهای عزیزی ریخته و جانهای شیرینی».
تصاویر متعددی وجود دارد که قاضیزاده را بدون لباس نظامی در جنگ ایران و عراق نشان میدهد. تصویری هم از او با لباس غیرنظامی در کنار شهید صیادشیرازی دیده میشود. هاشمی در فاصله سالهای ٦٠ تا ٦٢، ابتدا در فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاههای نجف خاتمالانبیا و ستاد کربلا حضور داشت که در این فاصله، دو بار مجروح میشود. بعد از بازگشت به دانشگاه، اینبار در قالب تیمهای اضطراری پزشکی در جبهه حاضر میشود.
هاشمی از مؤسسان جهادسازندگی به شمار میرود؛ اگرچه حالا معتقد است که جهاد استحاله شده است. در همان مصاحبه با جماران، دراینباره میگوید: «... یادم میآید وقتی جهادسازندگی را تشکیل دادیم، یکی از اهداف ما آن بود که نظام اداری کشور متحول شود؛ اما جهاد هم استحاله شد و نتوانست نظام اداری را متحول کند؛ به عبارتی، این غول سرکش آن نهاد ارزشمند را بلعید و ناکام گذاشت».
سیدحسن قاضیزادههاشمی ٥٨ساله، متولد فریمان از توابع شهر مشهد است. پدرش عطار و طبیب سنتی بود. او سال ٥٦ وارد دانشکده پزشکی مشهد شد و اکنون یکی از بنامترین چشمپزشکان به شمار میرود و در این فضا، انتخاب اول همه چهرههای سیاسی کشور برای عمل یا برای ویزیت است. قبل از وزارتش، البته به دلیل سرشناسبودن، چشم خیلی از چهرههای سیاسی و مراجع را عمل کرده بود؛ اما این عملها در دوره بعد از وزارتش، او را بیش از پیش با سیاست گره زد. اگرچه از سیاست ناامید شده: «بدون تعارف بگویم، از فضای سیاسی کشور بسیار ناامید هستم... متأسفانه در کشور ما اگر کسی کار نکند، میگویند بیعرضه است. اگر کار کند، میگویند حتما میخواهد رئیسجمهور شود یا دنبال شهرت و قدرت است. اینها کجای دین و دینداری قرار میگیرد؟». اشارهاش به شایعاتی بود که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم درباره نامزدی او مطرح شده بود.
حالا هم که روحانی مجددا از او خواسته تا در دولت دوازدهم حضور داشته باشد، جواب صریحی نداده و گفته است «... البته آقای رئیسجمهور چند جلسه با من صحبت کردند؛ ولی این را که باشم یا نباشم، هنوز نمیدانم... فکر میکنم در آن لباس سفید و دور از سیاست و فاصلهگرفتن از دغلبازیها و رفتارهای غیراخلاقی که در حوزه سیاست هست، خیلی راحتتر هستم و میتوانم مشابه اینجا، اگر واقعا خودم بخواهم از فرصتی که خداوند در اختیارم قرار داده، درست استفاده کنم، به مردم کشورم خدمت میکنم».
**وارد سیاست نشو!
دکتر محمود جباورند، رئیس و دبیرکل انجمن چشمپزشکی ایران که خودش از شاگردان دکتر هاشمی بوده هم در مطلبی ضمن اشاره به سوابق علمی آقای وزیر از او خواسته است که دیگر هیچگاه وارد سیاست نشود. او نوشته است: «... براساس آخرین وضعیت علمسنجی در تاریخ چشم پزشکی، در دنیا رتبه ١٩ را دارد و در زمینه مقالات علمی عیوب انکساری چشم، رتبه سوم جهان از آن اوست؛ درخصوص اپیدمیولوژی عیوب انکساری هم رتبه اول جهان را دارد. بیش از ٣٠ روش جراحی چشم را برای اولین بار او در ایران انجام داده... همه این فعالیتها نشان میدهد دکتر هاشمی اهل حوزه آرام و دلنشین علم، تحقیق، آموزش و درمان است، نه عرصه پرتنش و آمیخته در راست و چپ سیاست... اینجانب اعتقاد راسخ دارم دکتر هاشمی، نهتنها در دوره پیشِرو نباید مسئولیت وزارت بهداشت را بپذیرد، که دیگر هیچگاه نباید وارد عرصه سیاست شود و خدمت به مردم و کشورش را میتواند در حوزه رشته تخصصی خود و از مسیر التیام درد بیماران و نیازمندان دنبال کند».
**عملهای قبل از وزارت
هاشمی چهرههای زیادی را از راست و چپ و مراجع تحت عمل جراحی قرار داده است.چه در دوره قبل از وزارت و چه حالا که روزهای آخر وزارت در دولت یازدهم را تجربه میکند. عملهای جراحی قبل از وزارت و قبل از تأسیس بیمارستان نور عمدتا در بیمارستان شهید شوریده انجام شده است. از مرحوم آیتالله هاشمی گرفته تا مرحوم آیتالله بهجت، آیتالله توسلی، مرحوم آیتالله موسویاردبیلی، مرحوم آیتالله منتظری، مرحوم آیتالله مهدویکنی، آیتالله موحدیکرمانی، آیتالله مکارمشیرازی، حجتالاسلام ناطقنوری، حجتالاسلام عبدالله نوری، حجتالاسلام موسویخوئینیها، آیتالله نورمفیدی، آیتالله رسولیمحلاتی (پدر همسر ناطقنوری) همسر آیتالله علمالهدی، امام جمعه مشهد و سرلشکر فیروزآبادی.
**عملهای بعد از وزارت
دکتر هاشمی بعد از دوره وزارتش همچنان هم سیاسیها و مراجع را معاینه کرده و هم به ضرورت آنها را عمل کرده که میتوان به عمل آیتالله امامیکاشانی، مرحوم آیتالله واعظطبسی، آیتالله وحیدخراسانی، آیتالله شبیریزنجانی و دکتر فرجیدانا به میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد اشاره کرد. این عملها و معاینهها معمولا بدون تداخل با اعمال و معاینات عامه مردم انجام میشود. ظاهرا یک بار محمدعلی ابطحی برای انجام معاینه در درمانگاه حاضر میشود که حضورش با اعتراض مردمی مواجه میشود که معتقد بودند او بدون نوبت حضور یافته است. به همین دلیل هم سعی شده تا از تداخل جلوگیری شود. دکتر هاشمی قبل از وزارت هم چشمان حسن روحانی را معاینه میکرده و حالا هم آیتالله صادق لاریجانی برای معاینه چشم به هاشمی مراجعه میکند. همین اواخر هم چشمان همسر شهید مطهری و قبل از آن هم مادر برادران لاریجانی را عمل کرده بود.
**ارتباط با مطهری
او البته از کودکی با خانواده پدری مطهری در ارتباط بوده است و خود در یک مراسم در همینباره میگوید: «زمانی که پنجساله بودم، مادرم من را به خانه پدر شهید مطهری میفرستاد تا به مکتب بروم؛ شهید علامه مطهری نیز هر سال همزمان با ایام فاطمیه برای سخنرانی به خانه پدری میآمدند و از آن زمان با افکار ایشان آشنا شدم. امروز جای شهید مطهری در کشور خالی است. البته نمیدانم اگر امروز بود، آیا تحملش میکردند یا علیه ایشان هم افشاگری و حاشیهسازی میکردند؟» او در همین سخنرانی ادامه میدهد: «... یکی از پایگاههای گروه فرقان در مشهد مقدس، بود... یک بار شهید کامیاب من را برای انجام کاری به منزل آشوری (ایدهپرداز گروه فرقان) فرستاد. دیوارهای خانه گلی بود، یک نمد کهنه زیراندازش و چالهای به عنوان اجاق در خانه بود و دوچرخهای قدیمی و فرسوده وسیله نقلیهاش.
عینکش را هم چسبپیچی کرده و با سیم میانداخت پشت گوشش که همه اینها نماد فقر بود. هنوز هم بعضیها فکر میکنند که باید به این شیوه زندگی کرد. امروز هم افرادی سندهایی را افشا میکنند که ریشه آن را باید در تفکرات گروهکهای چپ ازجمله منافقین و فرقان جستوجو کرد...».
او بعدا درباره ثروت خودش در مصاحبه با «شرق» میگوید که: «من از روز اول، تأیید کردم که پولدار هستم. نگفتم که ندارم. آنچه در زندگی ما هست، سر سوزنی غیر از مسیر قانونی و شرعی به دست نیامده... دنبال همین ماشینهای شاسیبلند بودم که گفتند این بهترین ماشین است (پورشه) که من هم خریدم؛ آن موقع حدود ٢٧٠ میلیون تومان... از روزی که وزیر شدم تا الان، یک ثانیه هم پشت آن ماشین ننشستهام. معتقدم که مسئولیت، بالاخره ضرورتهایی را ایجاب میکند و یک مسئول نمیتواند آنطوری رفتار کند که قبل از دوران مسئولیتش هست.. تا امروز آن را نفروختم، نمیفروشم هم. دلیلش هم یکی، همسایههاست... فکر میکردند من وزیر شدم و حالا میخواهم ریا کنم.
یکی از دلایل هم پسرم است. نمیخواستم قضاوتش راجع به پدرش این باشد یا به نحوی آموزش ببیند که باید ریاکاری کند». قاضیزاده اگرچه به ثروت خود اذعان کرده؛ اما در قالب کلینیکهای سیار نورآوران در مناطق محروم عمل جراحی انجام میدهد که این عملها در دوره وزارت کاهش یافته؛ بااینحال کلینیک به فعالیت خود ادامه میدهد.
**روز آخر هاشمیرفسنجانی
روزی که هاشمیرفسنجانی درگذشت، ناهار را با دکتر هاشمی صرف کرد. قاضیزاده در روایت آن روز آورده بود: «... روز یکشنبه ناهار را دو نفری در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام صرف کردیم. بسیار سرحال و امیدوار به آینده بودند و نزدیک به یک ساعت صحبت کردیم. ایشان از مسائل سیاسی روز و آرزوهای بلندش برای کشور و انقلاب گفت که بیانش فرصتی دیگر را میطلبد. هنوز باور نمیکنم که این آخرین ناهار آیتالله بوده باشد و حالا من ماندهام و بهتی به بلندای تمام خاطرات ٣٨ سال گذشته... هرچند ازاینپس جای آیتالله در میان ما خالی است؛ اما باورها و مسلک معتدل و برگرفته از قرآن و عقلانیت او همیشه چراغ راهمان خواهد بود».
**منتقد صداوسیما
با آنکه هاشمیرفسنجانی را جزء چهرههای اصلاحطلب قلمداد نمیکنند؛ اما در بزنگاهها نقدهایی را طرح کرده که کمتر از زبان اصولگرایان شنیده شده است. ماجرای فیشهای حقوقی که پیش آمد، در برنامه تا ثریا در تلویزیون حاضر شد و به سیاستهای صداوسیما در برنامه زنده نقد کرد. در آن برنامه، مجری وقتی درباره فیشهای حقوقی وزارت بهداشت سؤال کرد، رو به مجری برنامه میگوید: «... بنای شما این است که جلوی دوربین افشاگری کنید، میخواهید، ادامه بدهید؛ ولی این شعارتان را عوض کنید و ننویسید که دیدگاهی برای پیشرفت ایران، این رفتار باعث پسرفت کشور میشود. من آمدم اینجا نشستم، شما میخواهی چهارتا فیش بگذاری جلوی من، خب قبلش بده به من ببینم راست است یا دروغ، به شما بگویم رقم ٥٠٠وخردهای قطعا دروغ است. امیدوارم بقیه حرفهایی هم که زدید دروغ نباشد... چرا تا الان ساکت بودید... چرا درباره این همه تخلفاتی که اتفاق افتاد، چیزی ننوشتید، شما کارتان تخریب دولت است... مردم این حرفهای شما را قبول ندارند... نظرسنجی شما هم احتمالا مثل همین (شعار) است... اگر واقعا میخواهید به کشور خدمت کنید، این عینک بدبینی را بردارید».
حسن قاضیزاده برادر کوچکتر نماینده دورههای دوم و سوم مجلس شورای اسلامی است، همچنین، پسرعموی سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی و نیز سیداحسان قاضیزادههاشمی؛ یعنی نمایندههای مشهد و از اعضای جبهه پایداری است. با اینکه اقوام اصولگرایی دارد؛ اما خودش تأکید دارد که: «فکر میکنم هنوز همان جوان ٢٢، ٢٣ساله اول انقلاب هستم که هیچکدام از این رنگها نبود. هیچکدام از این جریانات فکری و تابلوها وجود نداشت».
*منبع: روزنامه شرق؛ 1396،5،4