اصولگرایان بعد از ناکامی در انتخابات اخیر فشارها علیه دولت روحانی را افزایش دادهاند و به زعم خود در حال نقد روحانی و اصلاحطلبان هستند.
ولی الله شجاع پوریان در سرمقاله ای در روزنامه همدلی، نوشت: توالی حوادث اخیر از قبیل توهین به رئیس جمهوری در مراسم روز قدس و اشعار مداح جوان در روز عید فطر با تعبیر انتقاد از دولت از منظری متفاوت قابل تبیین است:
1- واکنش اصلاحطلبان به هجمههای سنگین علیه روحانی، انتقاد از فضای تخریب و تخطئه بود، وگرنه کیست که نداند در فضای پس از انقلاب هیچ جریانی به اندازه اصلاحطلبان در معرض نقد و انتقاد نبوده است و چه بسا هزینههای سنگینی را نیز پرداخت کردهاند. اصلاحطلبان نه تنها نقدپذیر بوده و همیشه به عنوان سیبل رسانه ملی در معرض فشار بودهاند، بلکه هزینههایی به مراتب سختتر از نقد و انتقاد را تجربه کردهاند.
نمایندگان اصلاحطلب در ادوار مختلف مجلس، نویسندگان و خبرنگاران اصلاحطلب، مدیران اصلاحطلب و فعالان سیاسی اصلاحطلب همه و همه علاوه بر نقدپذیری، هزینههایی چون ردصلاحیت، توقیف و ممنوعالکاری، برکناری و محدودیتها را متحمل شدهاند و اگر امروز در دفاع از روحانی به پا خاستهاند، در حقیقت به دنبال دفاع از مرز نقد و تخریب هستند.
2- کشور ایران به رغم حرکت در مسیر نوسازی و توسعه سیاسی در قرن گذشته و بعد از انقلاب مشروطه، از پیشینهای استبدادزده برخوردار است. در چنین فضایی فرهنگ ایرانی به تعریف و تمجید از حاکمان عادت دارد و تاریخ ایران مشحون از شاعرانی است که در ازای دریافت صله به مدح و ستایش حاکمان به زبان شعر میپرداختند و اینکه امروز شعر و شاعری در تاکتیکی منتقدانه به انتقاد از حاکمیت میپردازد را میتوان به فال نیک گرفت. شعرخوانی منتقدانه مداح جوان در عید فطر میتواند فتح بابی باشد تا شاعران به عنوان منتقد به نقد حاکمیت و حاکمان بپردازند و شعر و شعرخوانی فقط به دنبال مدح حاکمان نباشد.
3- اگر قرار بر ترویج فرهنگ نقدپذیری باشد، همه ارکان و قوای کشور در این ماجرا سهیم و شریک هستند. هر روز قوهای نمیتواند در معرض نقد باشد و قوهای دیگر مصون از هر نقد و انتقادی؛ قوه مجریه و شخص رئیسجمهور باید در معرض نقد سازنده باشند و هیچ محدودیتی را نمیتوان در این مسیر متصور شد، اما انتظار میرود سایر قوای کشور و نهادهای حاکمیتی نیز از فضای نقد استقبال کنند.
شایسته و منطقی نیست تریبونهای عمومی کشور و رسانه ملی برای نقد یک قوه ردیف شوند، اما نقدی هرچند کوچک از قوای دیگر با محدودیت روبهرو باشد. انتقاد از قوه مجریه را میتوان به فال نیک گرفت، به شرطی که سایر قوا و نهادهای حاکمیتی نیز همچون قوه مجریه پذیرای هر نقدی باشند.
4- واکنش معاون اول قوه قضاییه در نمازجمعه تهران به برخی نقدها علیه قوه قضاییه و برخی از نهادهای خاص نیز حائز اهمیت است. باید از آقای محسنی اژهای پرسید بر اساس چه منطقی انتقاد از سپاه، بسیج، قوه قضاییه و افراد موثر منتسب به جریان اصولگرا، پیشزمینه یک فتنه جدید و به مثابه تضعیف این نهادهاست، اما هرگونه نقد و حتی توهین به رئیسجمهوری منتخب، آزاد و بلامانع است!
این منطق دوگانه با واقعیتهای جامعه سازگار نیست، مگر نه اینکه قوه مجریه نیز بخشی از نظام و دستاورد بزرگ انقلاب و رکن جمهوریت نظام است، پس چرا در این منطق دوگانه، نقد دولت آزاد است و مورد استقبال قرار میگیرد، اما اگر نقدی بر سایر نهادهای حاکمیتی صورت گیرد، تضعیف نظام و فتنه و توطئه جدید تعبیر میشود؟!
بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که اگر رسانه ملی، سخنان رئیس قوه قضا را همچون رئیس قوه مجریه تحریف میکرد، واکنش دستگاه قضا چه بود؟ یا اگر شعر مداح جوان در عید فطر در نقد عملکرد قوه قضاییه یا دیگر نهادهای حاکمیتی بود، چه تعبیری از آن رفتار میشد و با متخلفان چگونه برخورد میشد؟
5- ورای همه این نقدها و پیامدهای مثبت و منفی افزایش آستانه تحمل، صبر و خویشتنداری دکتر روحانی در برابر فشارها و تخریبهای اخیر قابل تامل و درخور تمجید است.
دکتر روحانی حتی در روزهای پس از مقبولیت 24میلیونی نیز در معرض شدیدترین انتقادات، تخریبها و فشارها قرار گرفته، اما همچنان با صبر و مدارا و بدون آشفتگی ذهنی و کلامی یا واکنشهای عجولانه در برابر این فشارها ایستادگی میکند. عبور موفقیتآمیز روحانی از این روزهای سخت چند پیامد مثبت میتواند به دنبال داشته باشد، اول اینکه ایشان به عنوان الگویی موفق از صبوری و بردباری، سطح نقدپذیری و تحمل همکاران خود را در کابینه افزایش میدهد و از دیگر سو مسیر نقد و پاسخگوکردن نفر دوم نظام در آینده نیز هموارتر میشود. فردا روزی اگر فردی از جریان مقابل نیز رئیسجمهور شد باید خود را پذیرای چنین فضایی کند.
*منبع:روزنامه همدلی،1396،4،13