در سالهای اخیر سیاستهای جمعیتی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است. در این سیاستها به سلامت مادر و کودک در زمینه افزایش جمعیت توجه شده است.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم شهلا کاظمیپورجمعیتشناس، نوشت: این در حالی است که در روند رشد جمعیت به سه جنبه باروری، مرگومیر و مهاجرت توجه میشود و در ابلاغیه رهبری به هر سه این موارد اشاره شده است. در ایران باید به افزایش جمعیت با توجه به سه جنبه جمعیتی (افزایش موالید، مهاجرت و مرگومیر) نگریسته شود. در ایران باید بر اساس برنامهریزیهای انجامشده با رویکرد مناسب مساله افزایش جمعیت در اولویت قرار میگیرد.
اگر در کشور برای کاهش مرگومیر سیاستهای زیربنایی و بهبود بهداشت در اولویت قرار نگیرد، بیشک وضعیت مرگومیر اطفال و بزرگسالان در کشور افزایش مییابد. بر اساس ابلاغیه رهبری باید به سلامت مادر، حمایت بیمههای تامین اجتماعی، سلامت سالمندان و ... توجه شده و جنبههای مختلف آن از سوی مسئولان جامعه مورد توجه قرار گیرد.
سیر فزاینده مرگومیر
کشور با سیر فزاینده مرگومیر به دلیل سالخوردگی جمعیت در آینده روبهروست. در این شرایط میتوان با تصمیمات مناسب از شتاب مرگومیر در کشور جلوگیری کرد. همچنین سوانح و حوادث نهتنها در کشور ما، بلکه در کشورهای دیگر هم شدت یافته است. باید با انجام اقدامات مناسب ایمنسازی راهها و افزایش ایمنی در مواجهه با سیل، زلزله، تصادفات و آلودگیهای زیستمحیطی مورد توجه قرار گیرد.
تاثیر مهاجرت بر جمعیت
برخی از جوانان کشور به دلیل تحصیل و اشتغال به دیگر کشورهای دنیا مهاجرت میکنند. این افراد در صورت برگشت برای جامعه منافع فراوان به دنبال دارند، اما نبود تمایل به برگشت در بین آنها از رشد جمعیت کشور جلوگیری میکند. بنابراین مسائل مطرحشده در زمینه رشد جمعیت باید به شکل همگانی با توجه به جنبههای سهگانه در رشد جمعیت مورد توجه قرار گیرد. در حالی که اغلب مسئولان و کارشناسان، باروری و افزایش ازدواج را تنها در مقوله فرزندآوری میدانند، بدیهی است که نمیتوان از جنبههای دیگر جمعیتی همچون مهاجرت و مرگومیر در تصمیمگیریها غافل شد.
هماکنون سن امید به زندگی در ایران 74 سال است. امید به زندگی در سطح بینالمللی بر اساس سلامت افراد مدنظر قرار میگیرد. باید با تدوین برنامههای متعدد بتوان سن امید به زندگی را افزایش داد، هر چند وجود سالمندان معلول و ناتوان را نمیتوان شاخص مناسبی برای افزایش جمعیت دانست.
این در حالی است که اغلب سالمندان کشور با کمبود بهداشت، فقر غذا، ویتامین و دیگر نارساییها مواجه هستند؛ این مسائل کیفیت زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار میدهد. در واقع سیاستهای اتخاذشده و اجراشده روند رو به رشد جمعیت را به دنبال دارد. برای مثال سیاست ایجاد بیمههای همگانی به ارتقای بهداشت جامعه کمک میکند، اما باید از بیمهها بیش از این انتظار ارائه خدمات را داشت. باید در راستای سلامت جسمی و اجتماعی در جامعه بتوان بیش از پیش به ارائه خدمات پرداخت. اقدامات سازمانهای کشور در زمینه اتخاذ سیاستهای جمعیتی به نوعی در راستای ارائه خدمات به مردم است.
برای مثال وزارت بهداشت امکاناتی در زمینه کاهش مرگومیر، افزایش بهداشت و سلامت جامعه ارائه میدهد. همچین اصلاح و ایمنسازی جادههای کشور یکی دیگر از اقدامات در راستای کاهش مرگومیر در کشور محسوب میشود. در این وضعیت نمیتوان گفت که فقط یک سازمان به فعالیت میپردازد، بلکه بر اساس نسخه بهبود کیفیت زندگی جمعیت هر یک از سازمانها باید به اتخاذ تصمیمات مناسب بپردازند. برای مثال در زمینه باروری مساله اصلی توجه به افزایش جمعیت است.
این در حالی است که نمیتوان با تشوق زوجها، آنها را به فرزندآوری بیشتر ترغیب کرد. این امر فقط در درازمدت میتواند موثر باشد. بر اساس بررسیهای انجامشده باید گفت که در دولت دهم سیاستهای افزایش جمعیت به شکل شتابزده انجام شد. برای مثال در آن دولت سیاستی تحت عنوان اهدای یک میلیون تومان و سکه به خانوادهها به دلیل فرزندآوری اجرا شد. باید گفت که این سیاست به هیچ عنوان در افزایش جمعیت تاثیرگذار نبود.
برای افزایش موالید سیاستهای تشویقی مادی را نمیتوان اتخاذ کرد، بلکه اصلاح زیربناهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه میتواند در افزایش میزان موالید در کشور تاثیرگذار باشد. هر قدر بتوان در راستای افزایش سلامت جامعه اقدامات مناسب انجام داد، به همین نسبت میتوان در افزایش امید به زندگی و فرزندآوری در کشور امیدوار بود. باید توجه داشت که افزایش سلامت جامعه در زمینههای اجتماعی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و ... مدنظر قرار گیرد.
جمعیت ایران در مرحله فرصت است
ایران در مرحله فرصت جمعیتی قرار دارد. بر اساس تعاریف علمی وقتی بیش از یکسوم جمعیت در یک کشور در سنین اشتغال باشند، آن کشور در مرحله «فرصت جمعیتی» قرار دارد. ایران از سال 1385 وارد فرصت جمعیتی شده است. هماکنون 70درصد جمعیت کشور در سنین کار و فعالیت قرار دارند. اگر آنها در اشتغال مناسب و بهرهبرداری مناسب قرار داشته باشند، میتوانند از فرصت و رشد اقتصادی استفاده کنند تا کشور توسعه یابد.
اکنون نرخ فعالیت افراد جامعه اندک است، چون با بررسی آمار در این زمینه شاهد جمعیت شاغل کشور به شکل ثابت هستیم. همچنین بخش قابل توجهی از جمعیت کشور ما غیرشاغل هستند. میزان قابل توجهی از افراد نیز در سنین سالمندی غیرفعال هستند. این در حالی است که چنین افرادی میتوانند فعال باشند. این مسائل باعث شده تا در کشور آنطور که باید و شاید نتوان از مرحله فرصت یا پنجره جمعیت بهرهمند شد.
مرحله پنجره جمعیتی طی 20 سال آینده در کشور به اتمام میرسد. حال باید به این نکته توجه کرد که اگر امروز به جمعیت افراد در مرحله فرصت پرداخته نشود، در آینده با جمعیت سالمند ناتوان و مستاصل روبهرو میشویم. باید از امروز با اتخاذ سیاستهای مناسب بتوان افراد در مرحله فرصت جمعیتی را با آموزش، افزایش بهداشت، اشتغال، ازدواج و ... ساماندهی کرد. مهمترین مساله این است که باید این گروه را تحت پوشش گروههای اجتماعی قرار داد. این در حالی است که افراد شاغل از بیمه برخوردار هستند و افراد غیرشاغل نیز باید به اشتغال پرداخته و تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار گیرند.
در وضعیت کنونی 90درصد از جمعیت در کشور میتوانند اشتغال داشته و توانایی پرداخت هزینه بیمههای اجتماعی را دارند. با اتخاذ چنین تصمیماتی بعد از گذشت 30 سال دیگر شاهد سالمندان مستاصل در جامعه نیستیم، چون دیگر سالمند از سوی صندوق بیمههای اجتماعی حقوق ماهانه اخذ کرده و نیازمند حمایتهای مالی از سوی اطرافیان نیست. برای ارتقای کیفیت زندگی سالمندان باید برای گروهها در سنین فعالیت در جامعه برنامهریزی کرد.
*منبع:روزنامه آرمان،1396،4،13