روزنامه قانون در گفت وگویی با حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه می نویسد: در عین حال که ما حضرت علی(ع) را معصوم میدانیم، اما او همیشه خود را در معرض انتقاد مردم قرار میداد و باور داشت که اگر حاکم مورد پرسش قرار نگیرد، دچار خطا میشود.
در گزیده ای از این گفت وگو آمده است: حکومت حضرت علی(ع) یکی از مصادیق آرمانشهر مورد نظر فارابی است. حکومتی که در آن ظلمستیزی و ظلمپذیری از اعتبار ساقط شد و مفهوم عدالت به بهترین نحو به منصه ظهور رسید.
** به عنوان سوال ابتدایی بفرمایید حکومت حضرت علی(ع) دارای چه ویژگی های منحصر به فردی بود که پس از گذشت قرن ها، هنوز بسیاری از اصول دموکراتیک از آن اقتباس می شود؟
علی(ع) در نهجالبلاغه، حکمرانی اسلامی را توام با مهربانی حاکم در قبال مردم میداند. مخصوصا در خطبهای که میفرماید: «و اشعر قلبک الرحمه للرعیّه» بهمعنای آنکه مهربانی در حق مردم را شعار دل خود ساز. حضرت علی(ع) در شیوه حکومت خود، یا همه را برادران مسلمان میدانست یا آنکه از حیث انسانی مسلمانان را با غیرمسلمانان برابر تلقی میکرد. از همه مهمتر آنکه ایشان نقد حاکم را یک حق مسلم برای مردم میدانست. در عین حال که ما حضرت علی(ع) را معصوم میدانیم، اما او همیشه خود را در معرض انتقاد مردم قرار میداد و باور داشت که اگر حاکم مورد پرسش قرار نگیرد، دچار خطا میشود.
** موضوع مورد اشاره حضرتعالی یعنی نقد حاکمان، بهصراحت در خطبه216 نهجالبلاغه بهچشم میخورد. حضرت در این خطبه میفرماید: «با من آنسان که با ستمگران سخن میگویند سخن نگویید. القاب پر طمطراق برایم بهکار نبرید. آن ملاحظهکاریها و موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار میدارند، در برابر من اظهار مدارید. با من به طریق سازشکاری معاشرت نکنید. گمان مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید... بنابراین از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری نکنید». با خوانش این خطبه میتوان چنین تفسیر کرد که وقتی حضرت علی(ع) بهعنوان نماد انسانی کامل، برای مردم چنین حقی را در نظر گرفته است، پس مردم به عنوان صاحبان اصلی حاکمیت میتوانند در تمام ارکان نظر دهند و سرنوشت خود را تعیین کنند. تفسیر شما از این خطبه چیست؟
دقیقا همینطور است. حضرت امیر، حاکمی بود که با رای مستقیم مردم به خلافت رسید. خلفای پیش از او این حالت را نداشتند زیرا در یک شورای خاص تعیین شده بودند. علی(ع) هنگامی که جماعتی برای بیعت با او آمده بودند، گفت که بروید به مسجد و آنجا برای خلافت از شما بیعت میگیرم.
** موضوع بهشدت مهم دیگر، بقا یا نفی سازوکارهای حکومت مردم است. استحضار دارید که در زمان امیرالمومنین گروهی با استنادِ ظاهری به آیه «لا حکم الا ا...» ادعا میکردند که چون قرآن وجود دارد، نباید حکومت شکل بگیرد اما حضرت علی(ع) در خطبه چهار نهجالبلاغه چنین ادعایی را رد میکند. در واقع علی(ع) خداوند را فرمانروای تمام هستی میداند و برای اداره امور، حاکمیت انسانی را مد نظر قرار میدهد. شما چه دیدگاهی در این خصوص دارید؟
بله، خوارج گروهی بودند که میگفتند باید تنها قرآن و خدا حاکم باشد. اما آنها بین خدا و قرآن را تفسیر نمیکردند یعنی نمیگفتند که چه کسانی باید قرآن را تفسیر و احکام خدا را اجرا کنند. حضرت علی(ع) در مواجهه با ایشان میگفت که سخن شما درست است که قرآن باید حاکم باشد، اما اگر حکومت وجود نداشته باشد شما بر مردم طریق زور و خشونت را تحمیل میکنید.
** نوع هدایتگری معنوی و زعامت سیاسی حضرت علی(ع) چگونه بود؟
حضرت علی(ع) بخشی از وجودش، امام و بخش دیگر زعیم سیاسی بود. در بخش زعامت سیاسی جامعه، او همیشه سعی میکرد که خود را از انتقادها جدا نکند و پاسخگوی مردم باشد. از این رو حکومتی انتقادپذیر و مردم مدار را تشکیل داده بود.
** به نظر میرسد که در شرایط کنونی قدری از مبانی حقیقی تشیع علی(ع) دور شدهایم. به عنوان سوال پایانی، توصیه شما برای نزدیک شدن به آرمانشهر علیبنابیطالب(ع) چیست؟
من معتقدم که فرهنگ تشیع بسیار مظلوم واقع شده است. آگاهی بخشی به جامعه از تشیع راستین علی(ع) که بر عهده رسانههاست، بههیچوجه بهطور مطلوب محقق نشده است. صداوسیما و نهادهای مسئول اگر دلسوز تشیع هستند، باید آگاهی بخشی درستی در این زمینه داشته باشند.
*منبع: روزنامه قانون، 1396.3.25