روزنامه آرمان در گفت وگو با حمید دیهیم استاد اقتصاد دانشگاه تهران نوشت: اکنون بوروکراسیها در کشور ما زیاد است و هر کار جزئی که در بخش خصوصی یا بخش خارجی اجرا میشود با بوروکراسیهای زیادی مواجه است که بعضا انجام آن سالها به طول میانجامد و سرمایهگذار را منصرف میکند.
در ادامه در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم: بعد از انتخابات ریاستجمهوری، کارشناسان اقتصادی، مهمترین مطالبه از دولت دوازدهم را حل معضل اشتغال و بیکاری دانستهاند. به اعتقاد کارشناسان از آنجا که دولت دوازدهم، ادامه دولت یازدهم است توقع از دولت دوازدهم بیشتر است و دولت دوازدهم باید در وهله اول حل مشکل بیکاری و بهبود معیشت مردم را در دستور کار قرار دهد. با اینکه اقتصاد ایران در اثر سیاستهای دولت یازدهم ثبات پیدا کرده، اما مطالبه اصلی مردم اکنون بهبود معیشت و ایجاد اشتغال است.
برای پاسخ به این مطالبهها لازم است که برنامه دولت متمرکز بر اجرای برنامه ششم باشد که در آن تصریح شده سالانه 800هزارمیلیارد تومان سرمایه جذب اقتصاد کشور شود. تحقق این هدف ساده به نظر نمیرسد. در این میان باید به ابعاد دیگری چون ظرفیتشناسی و امکان سنجی در ایجاد واحدهای تولیدی و صنعتی توجه کرد. طرح آمایش سرزمین که به منظور اثرگذاری بر توزیع جمعیت مطرح شده است در کنار ایجاد اشتغال پایدار مهم است و باید برای هر جغرافیا و بستری، شغلهای مناسبی فراهم شود تا موقتی نباشند و بستر و کارایی مناسبی را دارا باشند.
حمید دیهیم، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «ظرفیت شناسی و امکانسنجی در ایجاد اشتغال پایدار ضروری است، اما باید علاوه بر کارهایی که برای تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری انجام میشود، امکانات رفاهی مناطق محروم بیشتر شود تا مردم برای کسب مشاغل به آن مناطق بروند.»
**کدام بخشهای اقتصاد نیاز به سرمایهگذاری بیشتری برای ایجاد اشتغال دارند؟ علاوه بر دولت چه سازمانها و نهادهایی میتوانند در حل معضل بیکاری کمک کنند؟
بسیاری از کارخانهها با ظرفیتهای بسیار کمی کار میکنند یا به علت کمبود سرمایه در گردش کار آنها متوقف شده است. برای ایجاد اشتغال پایدار اولویت فعلی سرمایهگذاری در این کارخانهها و واحدها برای از سرگیری فعالیتشان است. آن دسته از کارخانهها و واحدهایی که از فناوریهای لازم برخوردارند باید وامهای کمبهرهای به عنوان سرمایه در گردش دریافت کنند. با هزینه نسبتا کمی بسیاری از صنایع دوباره به راه میافتند. بهطور کلی رشد اقتصادی کشور بستگی به مقدار سرمایهگذاری دارد. تا زمان نبود سرمایهگذاری معضل اشتغال حل نمیشود. ایجاد اشتغال پایدار در اولین قدم نیاز به سرمایهگذاری دارد. من معتقدم این سرمایهگذاری باید بیشتر توسط بخش خصوصی انجام شود. دولت نه در ایران و نه در کشور دیگری کارایی و توان لازم برای حل این موضوع را ندارد.
بنابراین باید بخش خصوصی را تقویت کرد و با ارائه امکانات توسط دولت به بخش خصوصی، این بخش را تشویق به سرمایهگذاری کرد. روش خرید دین جزو این سیاستهاست که بانک مرکزی میتواند این سیاست را انجام دهد و وامهای مناسبی در اختیار واحدهای تولیدی قرار دهد. سالهاست که ما این راهها را میگوییم، اما کسی گوش نمیدهد.
**به جز سرمایهگذاری چه مسائلی باید در اولویت حل و فصل معضل بیکاری باشند؟ چه زیرساختهایی برای ایجاد شغل پایدار نیاز است؟
بهطور کلی معضل بیکاری با سرمایهگذاری کافی حل میشود و جز این راهی ندارد. اما موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد بحث تعاملات بینالمللی است که باید تقویت شود. جو روابط ما با کشورهای دیگر باید آرام شود. تنشهای بینالمللی به صلاح اقتصاد ما نیست. سرمایهگذاری خارجی زمانی انجام میشود که بسترهای لازم موجود باشد. متاسفانه اکنون بوروکراسیها در کشور ما زیاد است و هر کار جزئی که در بخش خصوصی یا بخش خارجی اجرا میشود با بوروکراسیهای زیادی مواجه است که بعضا انجام آن سالها به طول میانجامد و سرمایهگذار را منصرف میکند. ما باید حذف مقدمات داشته باشیم. دولت میتواند با یک تحول به عنوان حذف مقدمات آزادی اقتصادی ایجاد کند. آزادی اقتصاد غیر از آزادیهای سیاسی است و جزو مسائلی است که رسیدن به آن بستر مناسب برای رسیدن به رشد اقتصادی را فراهم میکند.
**ضرورت ظرفیت شناسی و امکان سنجی در ایجاد مشاغل چیست و چگونه محقق میشود؟
ظرفیتشناسی و امکانسنجی بسیار ضروری است، اما قبل از آن باید توجه کرد که ظرفیت میتواند به وجود بیاید و ایجاد ظرفیت مقدماتی میطلبد. وقتی ظرفیت منطقهای مشخص میشود، اما در آن منطقه امکانات زندگی خوب وجود ندارد، افراد برای تصدی یک شغل به آن منطقه نمیروند. پس علاوه بر ایجاد شغل در مناطق مختلف با توجه به ظرفیت و امکانات آنها، باید به سایر امکانات رفاهی در آن منطقه توجه کرد.
بازار نشاندهنده ظرفیتها و امکانات است، اما دولت میتواند مردم را ترغیب کند و مزیتهایی را برای مناطق محروم در نظر بگیرد تا مردم به آن سمت هدایت شوند. متاسفانه بیشتر سرمایهگذاریهایی که اکنون انجام میشود در تهران است و به مناطق محروم کمتر توجه شده است. برای اینکه این حجم جمعیت در کلانشهرها کم شود باید سرمایهگذاری به مناطق دیگر برود و این زمانی محقق میشود که امکاناتی به آن مناطق اختصاص داده شود. دستمزد کارگر در تهران با دستمزد کارگر در مناطق محروم یکی است. در تهران این دستمزد برای کارگر بسیار کم است و کافی نیست، اما در مناطق محروم این دستمزد زیاد است و زندگی کارگر را میچرخاند.
ساختن فضای مناسب برای زندگی و تشویق مردم برای رفتن به آن مناطق، امکان سرمایهگذاری در بخشهای عقب مانده را بیشتر میکند. برای تشویق به سرمایهگذاری در مناطق محروم میتوان راهکارهایی پیدا کرد. مثلا تخفیفهایی در آب و گاز و برق به تولیدکنندگان بدهند تا هزینه تمام شده کاهش پیدا کند و مناطق محروم کشور پیشرفت کنند.
*منبع: روزنامه آرمان، 1396.3.21