بانكداري ايراني - اطلاعات بهدست آمده حاکی از آن است که یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر از جمعیت ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار نفری بیکار کشور از فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند.
به گزارش مهر، ناتوانی بازار کار در پاسخ به نیاز اشتغال جمع زیادی از بیکاران، امروز مهمترین معضل نه فقط بخش اقتصاد که کل کشور شده است. براساس آنچه آمار رسمی کشور از وضعیت نیروی کار روایت میکند، در حال حاضر ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر تعداد بیکاران کشور است که براساس اطلاعات بهدست آمده از منابع رسمی در وزارت کار، سهم جمعیت فارغالتحصیل کشور از کل جمعیت بیکار کشور، حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است. حاصل نسبت جمعیت بیکار تحصیلکرده به کل جمعیت بیکار کشور، نشان از سهم۵۶ درصدی فارغالتحصیلان از بیکاران دارد. بر این اساس نرخ بیکاری در بین جمعیت فارغالتحصیل ۱۸ درصد برآورد میشود یعنی از هر ۱۰ نفر دانشآموخته دانشگاهی 8/1 نفر بیکار است. مقایسه وضعیت جمعیت بیکار فارغالتحصیلان در سال ۹۵ نسبت به سال ۹۴ نیز نشان میدهد، از میان ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار بیکار در سال ۹۴ بیش از یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر دارای تحصیلات دانشگاهی بودند که معادل تقریبا ۴۰ درصد از کل جمعیت بیکار کشور است؛ این آمار بخوبی نشاندهنده عدم تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار بویژه در جمعیت تحصیلکرده کشور است. در دهه گذشته هرچند پاسخ به اشتغال فارغالتحصیلان سیر صعودی داشته اما در مقابل بخش تقاضای نیروی کار نتوانسته است مشاغلی متناسب با این سطح از تحصیلات را ایجاد کند که یکی از نتایج این عدم تعادل، افزایش سطح تحصیلات جمعیت بیکار جوان بویژه بین زنان بوده است. نتیجه دیگر این عدم تعادل، افزایش عدم تطابق نیروی در سن کار و مشاغل موجود بوده است و این موضوع در استانهایی که بخش خدمات و صنعت از سهم بالایی برخوردار نیستند نمود بیشتری دارد. بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد، علاوه بر این فاصله متوسط سالهای تحصیل جوانان بویژه زنان از سطح تحصیلات مورد نیاز مشاغل موجود در بخشی از استانهای کشور به نزدیک ۱۰ سال رسیده است که نشان میدهد در صورت عدم تغییر ساختار تولید و تقاضای نیروی کار در این مناطق، در سالهای آتی امکان یافتن شغل برای افراد این گروهها تقریبا ناممکن خواهد بود. پدیده عدم تطابق تحصیلی بین نیروی کار زن با شدت بیشتری نسبت به مردان در بازار کار ایران مشاهده میشود به طوری که آمار۲۲ درصدی زنان شاغل دارای مدارک تحصیلی دانشگاهی در سال ۸۴ به۴۲ درصد در سال ۹۴ افزایش یافته است؛ در مقابل سهم افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در بین بیکاران از ۳۶ درصد در سال ۸۴ به ۷۴ درصد در سال ۹۴ رسیده است. اگرچه در حال حاضر نرخ بیکاری جمعیت در سن کار کشور 4/12 درصد است اما بیشترین جمعیت بیکار کشور در سن ۱۵ تا ۲۹ سال هستند به طوری که یک میلیون و ۸۲۷ هزار و ۵۲۵ نفر از جمعیت بیکار در این سن قرار دارند و نرخ بیکاری این گروه سنی 9/25 درصد اعلام شده است. همه این اعداد و ارقام از آمار بیکاری بیانگر این است که هدفگذاری بازار کار باید برای جمعیت جوان بویژه فارغالتحصیلان دانشگاهی باشد.
نقطه بحرانی بازار کار کجاست؟
با تحلیل وضعیت بازار کار مشاهده میشود که بهرغم رشد نرخ اشتغال در سالهای گذشته اما سالانه تعداد بیکاران با سرعت بیشتری نسبت به رشد اشتغال در حال افزایش بوده است. با این حال، بررسی جمعیت بیکار و شاغل در چند سال گذشته نشان میدهد در سال ۹۲ جمعیت بیکار کشور حدود ۲ میلیون و ۴۸۸ هزار نفر و جمعیت شاغل کشور نیز ۲۱ میلیون و ۳۴۶ هزار نفر بود اما در سال ۹۳ حدود ۲۵ هزار و ۷۹۴ نفر به جمعیت بیکاران اضافه شد تا تعداد افراد بیکار در این سال به بیش از ۲میلیون و ۵۱۴ هزار نفر برسد اما در سال ۹۴ نیز با وجود اینکه برای حدود ۶۶۸ هزار نفر اشتغال ایجاد شد اما به جمعیت بیکار نیز حدود ۲۱۵ هزار نفر افزوده شد. وضعیت بازار کار در سال ۹۵ همچنین نشان میدهد در این سال هم حدود ۶۱۶ هزار شغل ایجاد شد اما باز هم با افزایش جمعیت بیکار مواجه بودیم به طوری که در سال گذشته ۴۷۴ هزار نفر به خیل بیکاران اضافه شد تا جمعیت بیکار کشور از مرز ۳ میلیون نفر عبور کند و به ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر برسد. آمار و ارقامهای بازار کار حکایت از آن دارد که بهرغم افزایش نرخ رشد اشتغال اما سالانه به جمعیت بیکار نیز افزوده شده و این همان «نقطه بحرانی» خواهد بود که دولت دوازدهم با آن روبهرو است. براساس برآوردهای انجام شده، سالانه حدود ۸۰۰ هزار نفر به متقاضیان شغل اضافه میشود؛ با فرض این میزان ورودی به بازار کار، فارغ از نگاه بدبینانه ریزش نیروی کار، 2 روایت تا سال ۱۴۰۰ برای بازار کار قابل تصور است. اگر سیر فعلی ادامه یابد، سالانه بیش از ۶۰۰ هزار شغل توسط دولت ایجاد میشود؛ در این شرایط حدود ۲۰۰ هزار نفر همچنان در صف انتظار شغل خواهند بود که به جمعیت بیکاران اضافه میشوند. به عبارتی با روند فعلی، تا ۵ سال آینده در مجموع حدود یکمیلیون نفر به جمعیت بیکار کشور اضافه میشود و تعداد بیکاران به بیش از ۴میلیون نفر میرسد. در مقابل با توجه به اینکه اثر نرخ مثبت رشد اقتصادی در اتحادیه اروپایی، سالها پس از تحقق نرخ رشد مثبت، در اشتغال نمایان شد، میتوان امیدوار بود در ایران نیز بتدریج طی سالهای آینده آثار نرخ مثبت رشد اقتصادی در رشد اشتغال نیز نمایان شود که البته بستگی به اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی دولت منتخب دارد. با فرض سرعت گرفتن رشد اشتغال، اگر دولت آینده براساس تکلیف قانونی برنامه ششم توسعه بتواند سالانه برای ۹۷۰ هزار نفر شغل ایجاد کند، علاوه بر اینکه میتواند به نیاز اشتغال همان سال که سالانه حدود ۸۰۰ هزار متقاضی برآورد میشود، پاسخ دهد، قادر خواهد بود سالانه برای ۱۷۰ هزار نفر از جمعیت بیکار انباشت از سالهای گذشته اشتغال ایجاد کند بنابراین با فرض ایجاد سالانه ۹۷۰ هزار شغل از سال ۹۶، میتوان به این نتیجه دست یافت که تا سال ۱۴۰۰ علاوه بر اینکه به نیاز سالانه متقاضیان جدید شغل پاسخ داده شده است، تا ۵ سال آینده نیز حدود ۸۵۰ هزار نفر از جمعیت فعلی بیکاری نیز کاسته میشود به طوری که تا سال ۱۴۰۰ جمعیت بیکار کشور از حدود ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار نفر فعلی به حدود ۲ میلیون و ۳۵۰ هزار نفر خواهد رسید یعنی جمعیت بیکار کشور در سال ۸۷ که حدود ۲ میلیون و ۳۹۲ هزار نفر بود. در این شرایط و برای برونرفت از پدیده بحران بیکاری که حدود ۷۵ درصد از متقاضیان شغل را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهد، دولت دوازدهم ناگزیر به اجرای طرحهای «ضربتی» همراه با اشتغال پایدار خواهد بود.