روزنامه ابتکار از حال و روز موسیقی این روزهای ایران و اقدامات دولت یازدهم در این زمینه به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: موسیقی از دیرباز نقش بسیار عمده و تاثیر گذاری در زندگی ما داشته است. از همان زمانی که چشم به دنیا می گشاییم تا لحظه ای که چشم فرومی بندیم می توانیم این موسیقی را بشنویم و روح مان را از هر دغدغه ای خالی کنیم.
در ادامه این گزارش می خوانیم: چنان بر جان و دل مان می نشیند که کافی است با بستن چشم های مان به دنیای دیگر پای بگذاریم. اما این حوزه در دولت های مختلف، دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است. تا جایی که نشیب و فرازهایی که بر پیکره این حوزه وارد شده است، آن را به هنری تبدیل کرده که ما را با دستان و پاهای لرزانی به سمت و سوی خود می کشاند. دولت یازدهم، اما این بار نور امیدی را بر این حوزه تاباند. تا جایی که به گفته بسیاری از دست اندرکاران موسیقی، آمارها تکان خوبی خورده است.
** برخی موانع پیش رو
سالن های موسیقی، رنگ و روی بهتری به خود گرفت اما این بار سدهایی بر سر راهش قرار گرفت. دولت یازدهم از سویی تمامی اهتمام خود را به کار گرفت تا این حوزه مهجور را به بالا ببرد و از سوی دیگر، بویی از بازی های انتخاباتی به مشام می رسید. کارچی، دبیر انجمن صنفی خوانندگان موسیقی پاپ در این مورد می گوید: در تهران تنها 2 سالن میلاد نمایشگاه بین المللی و برج میلاد برای برگزاری کنسرتها وجود دارد که در چند سال اخیر تنها شاهد برگزاری موسیقی سنتی در برج میلاد به دستور شهرداری تهران بودیم. متاسفانه طی چند سال اخیر موسیقی پاپ از برگزاری کنسرت در برج میلاد به دستور شهرداری تهران محروم بوده است و به هیچ عنوان شاهد اختصاص سالن همایش های برج میلاد به موسیقی پاپ نبودهایم.
** چوب لای چرخ
برگزاری موسیقی پاپ آنقدر شوکه کننده بوده که داد «به به» و «چه چه» های اهالی دوستدار این حوزه به آسمان رفت. چرا که ناگهان شهرداری حامی موسیقی پاپ شد. این اتفاق به قدری سوال برانگیز شد که شائبه هایی مبنی بر نزدیک بودن به زمان انتخابات در ذهن ها متصور شد.
** شهرداری تهران به یک باره حامی موسیقی پاپ شد!
چوبی که لای چرخ موسیقی می رود، بیش از پیش خودنمایی میکند. تا آنجا که محمد معتمدی معتقد است، مسئولین فکر می کنند اگر کنسرتی را لغو کنند، مردم آخر هفتهشان را چه میکنند؟ جمله ای که لرزه را بیش از پیش به تن اهالی این رشته می اندازد. موسیقی، یکی از همان رشته هایی است که منتقدان و مخالفان خود را دارد. در سرزمینی که موسیقی سنتی اش، زبانزد خاص و عام است. حساسیت ها بر سر «بودن یا نبودن» این اختیار عمل را از دست هنرمندان و موسیقی دانان و روسای این حوزه می گیرد.
مساله ای که پارادوکس هایی را بین عملکرد دولت و بقیه ارگان ها و سازمان ها ایجاد می کند. معتمدی ادامه می دهد: به طور مشخص موسیقی اصیل ایرانی، موسیقیای کاملا عرفانی، الهی و توحیدی است و هیچ منافاتی با هیچ مذهبی در دنیا ندارد و فراموش نکنیم هر گونه سنگاندازی جلوی راه آن، زمینه را برای رشد موسیقیای فراهم میکند که مال کشور ما نیست.
** تو برای وصل کردن آمدی
این خواننده پاپ می افزاید: موسیقیای که وارداتی است اصلا نیازی به مجوز ما ندارد. همین الان دستتان را دراز کنید و ببینید که سیگنالِ هزار و صد کانال به راحتی کف دستتان است. فقط کافی است یک ریسیور بگذارید و همه را ببینید. موسیقیای که در حال حاضر از بین این هزار و صد نوع موسیقی برای تولید با هزار و یک مشکل مواجه است فقط موسیقی ایرانی است! به خاطر این که آن هزار و صد تا هیچ کدام مجوز نمیخواهند و فقط موسیقی ایرانی است که مجوز میخواهد. بعد مسئولین فکر میکنند اگر کنسرتی را کنسل کنند، مردم آخر هفتهشان را چه میکنند؟! خدا هم در قرآن گفته است «لا یکلف اله نفسا الا وسعها» یعنی خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند و از هیچ کسی هم به لحاظ طاعت و عبادت جز به اندازه وسعش انتظار ندارد، در مثنوی مولوی هم در داستان «موسی و شبان» آمده که «تو برای وصل کردن آمدی/ نی برای فصل کردن آمدی».
به عقیده من، مسئولینی که دغدغه مذهبی دارند، بزرگترین مسئولیت شان این است که تلاش کنند هر کسی در هر سطحی از ایمان و اعتقاد که هست همان سطح در وجودش حفظ شود. خیلی از مسئولین ما شاید در برابر موسیقی هیچ گونه احساس وظیفهای نکنند که کاملا هم درست است ولی قطعا در برابر اعتقادات مذهبی مردم احساس وظیفه میکنند چون لباس پاسداری از آن را بر تن دارند و باید بدانند سیر صعودی مختل کردن کنسرتها منجر به بدبین شدن مردم نسبت به آن چیزی میشود که آنها در راهش تلاش میکنند.
معتمدی می گوید: توجه داشته باشید که در دوره قاجار همین نوع موسیقی، موسیقی پاپ ما هم بوده. آهنگهای پاپ نوعی از همین موسیقی بودهاند ولی با شعرها و ملودیهایی کوچه بازاری و فخامت کمتر که توسط مطربان دورهگرد خوانده میشده و موسیقی مطربی یا کوچه بازاری نامیده میشدند.
** فرهنگی که اصیل است
فرهنگ ما برگرفته از علم و دانش و هنری است که در هر جای دنیا و هر زمانی که باشد، آن را به خوبی به نمایش می گذاریم. چرخی که اصالتش را در گروی مورد دیگری نمی گذارد. اما نباید این نکته را فراموش کرد که هنرمند واقعی کسی است که خود را در قید و بند چارچوب های پوسیده نداند و با نو شدن افکار و ایده ها، به هنر خود، همسو با افکار تازه تر، اجازه تنفس دهد.
معتمدی معتقد است: ما میتوانیم واژهای را در کنار موسیقی سنتی داشته باشیم به نام موسیقی اصیل ایرانی؛ موسیقیای که با حفظ شخصیت موسیقی سنتی، فرم های جدیدی ارائه میدهد که ریشه در همان ملودیها و همان ساختار موسیقی سنتی دارد. چه بسا مخاطبی هست که امروز به هر دلیلی هیچ ارتباطی با موسیقی سنتی ندارد ولی میتوانیم موسیقی سنتی را در بسترهای مختلف با سایر زمینههای موسیقایی تذهیب و تقدیمش کنیم.
این به نظرم میشود یک موسیقی اصیل ایرانی. هنرمند باید با استفاده از قسمت پردازشگر و خلاق ذهنتان یک اثر جدید به جامعه ارائه دهید که نو باشد. چنین حرکت هایی میتواند کمک کند تا پیوند و ارتباط با موسیقی سنتی قطع نشود. واقعیت این است که ما در قبال نسل بعد مسئولیم. یعنی هر هنرمندی در هر برههای از تاریخ که کار میکند وظیفه دارد مانع از بروز پدیدهای شود که انقطاع مینامندش. به نظرم زمانی که ما شروع به کار کردیم این انقطاع تا حدودی وجود داشت، اساتید نسل قبل باید رابطهشان با نسل بعد از خود بیشتر از این میبود و میشد به جای یک اصولگرایی موسیقایی بیش از حد، یک مقدار هم به جوانان میدان داد. این گونه نشد و ما اکنون شاهد یک انقطاع هستیم؛ انقطاعی میان نسل قبلی و فعلی موسیقی سنتی.
** حال و هوای رو به بهبود موسیقی
هرچند مدتی می شود که حال و هوای موسیقی کشورمان رو به بهبود است، این را می توان از کوتاه شدن روند گرفتن مجوز برای شعر و ملودی ها گرفته تا تسهیل در برگزاری بیش از پیش کنسرتهای هنرمندان این رشته دانست که زخم خورده دوره های قبل هستند، اما همچنان برای رسیدن به مطلوب ترین حالت ممکن در موسیقی کشورمان، راه زیادی در پیش است، شاید بتوان این راه را با تصحیح ارتباطمان با نسل جوان موزیسینها که از حق نگذریم همت بالایی در این راه از خود نشان می دهند، هموارتر کرد، زیرا لازمه بقای هنر در هر رشته ای این است که هر هنرمندی برای ادامه حیات، ارتباطش را با نسل بعد از خود حفظ کند. وگرنه با عوض شدن نسلها کمکم به حاشیه میرود.
*منبع: روزنامه ابتکار، 1396.2.18