بانكداري ايراني - روزنامه ابتکار در گفت وگویی با کارشناسان به تاثیر مطالبات فرهنگی بر انتخابات شوراهای شهر و روستا پرداخت.
در ادامه آمده است: انتخابات شوراهای شهر و روستا این روزها زیر سایه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته است اما این شوراها به عنوان پایهایترین نهاد دموکراسی اهمیت زیادی در تصمیمگیریهای یک شهر یا روستا دارد.
اما شوراهای شهر علاوهبر حضور در عرصههای مدیریت شهری، صاحب فضاهای شهری در حوزههای فرهنگی و هنری هم محسوب میشود. قانون به صراحت درباره وظایف و مسئولیتهای شوراهای شهر و روستا اظهار نظر کرده و اختیاراتی را به این شوراها سپرده است.
با اینکه مدیریت شهر تهران در دهه 70 تلاش کرد با ورود به عرصه فرهنگ و ساخت فرهنگسراها به بخشی از خواست مردم در حوزه فرهنگ پاسخ دهد، اما بهدلیل سیاسی شدن روزافزون شوراها و شهرداریها، مساله فرهنگ و هنر به کناری رانده شد به صورتی که امروز شاهد شوراهایی با حضور چهرههای نامتناسب با فعالیتهای فرهنگ و اجتماع باشیم که باعث شدهاند فرهنگ و هنر در شهرها به گوشهای رانده و فراموش شود تا مردم هم در زمانی که مطالبات شهری خود را طلب میکنند، نامی از این بخش از مطالبات خود نبرند.
**شورایی بهدور از فرهنگ
نصرالله حدادی تهرانشناس و کارشناس فرهنگی که از وضعیت فعلی شورای شهر بسیار ناراضی است، به «ابتکار» میگوید: شورای شهری که اعضای آن کشتیگیر، وزنهبردار و خواننده باشد، بدون آگاهی از مسائل شهری، آسیبشناسی، روانشناسی و کالبدشناسی شهر فعالیت کنند، نتیجهای جز این نخواهد داشت که در حوزه فرهنگ و مشکلات و مسائل شهری اشراف ندارند و شورای شهر تبدیل به محلی برای دستهبندی سیاسی میشود.
او اعتقاد دارد، شهرهای ما دردهای بیشماری در حوزه فرهنگ دارند و فرهنگسازی اوضاع بسیار بدی دارد. او میافزاید: فرهنگسازی به عهده شهرداریهاست اما امروز میبینیم که شهرداری کارهای خود را به برنامههای ترافیکی و هر آنچه بتواند از آن درآمدی داشته باشد، محدود کرده است.
اگر افرادی که در انتخابات شورای شهر برگزیده میشوند در امور شهری تخصص داشته و با سیاست کاری نداشته باشند، خودبهخود مسائل شورا و شهرداری بهسمت اصلاح جامعه با فرهنگ و فرهنگسازی خواهد رفت. به گفته حدادی، نه زور و نه جریمه و تنبیه نمیتواند تاثیری در فعالیت فرهنگی شهرها داشته باشد و این نیازمند فرهنگسازی از سوی شورا و شهرداریهاست.
**وضعیت پیچیده فرهنگ در شوراهای شهر
حسین ایمانیجاجرمی دانشیار گروه مطالعات توسعه اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه در بحث فرهنگی شوراها هم در قانون اساسی و هم قانون شوراهای کشوری وظیفه دارند، به «ابتکار» میگوید: وظیفه شناسایی مسائل و گزارش به دستگاههای اجرایی بر عهده شوراهای شهر و روستاست اما این را هم نباید فراموش کرد که در امور شهری، همه اختیارات در دست شهرداریها نیست و دستگاههای دیگری علاوهبر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه فرهنگ فعالیت میکنند، بنابراین نمیتوان انتظار تحولات اساسی از شوراها داشته باشیم.
او میافزاید: در کشورهای توسعهیافته همه امور شهر از بهداشت و مسکن گرفته تا فرهنگ بهدست شهرداریهاست. در ایران هم براساس اصل 103 فصل هفتم قانون اساسی، «استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوری که از طرف دولت تعیین میشوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند» و تنها دستگاهی که در حوزه شهری باید به حرفشان گوش داد شورای شهر است که معمولا هم این اتفاق نمیافتد.
در واقع باید پیوندی میان اعضای شورای شهر و دیگر نهادها برقرار باشد اما چنین نیست و از سوی دیگر دستهای بسیاری که در حوزه فرهنگ کار میکنند و مجلس شورای اسلامی هم بودجههایی جداگانه و بدون نظارت در اختیار آنها قرار میدهد، این وظیفه در حوزه فرهنگ را دشوارتر میکند. به گفته این پژوهشگر مدیریت توسعه شهری، در حوزه فرهنگ بهواسطه وضعیت پیچیده و مغشوشی که در سطح ملی وجود دارد، وزارت ارشاد هم دست بسته است.
در حوزه محلی هم هر دستگاهی که کار فرهنگی میکند باید به سیاستهای شورای شهر توجه کند که بخشی از سیاستهای مجلس است و پشتوانه قانونی دارد اما این اتفاق نمیافتد.
ایمانی جاجرمی با بیان اینکه درباره شوراها در حاکمیت دو نظر وجود دارد، توضیح میدهد: یکی دیدگاه وسیعی است و معتقد است شوراها بهعنوان یکی از ارکان حاکمیت نظر مهمی دارند و دیدگاهی دیگر وجود دارد که بسته است و میگوید شوراها، دستگاه مشورتی هستند که حق دخالت در امور را ندارند.
همین مساله باعث میشود که حتی اعضای شورا این ترس را داشته باشند که تغییر در قانون، قدرت را هر بیشتر از آنها بگیرد و این محدودیت به حدی برسد که مهمترین وظیفه شوراها را که انتخاب شهردار است، از آنها بگیرند و آن را به دولت بسپارند.
این مدرس دانشگاه درباره قدرت دسترسی شهرداری به مکانهای فرهنگی و هنری در شهر و مدیریت آنها میگوید: در سالهای 69، 70 مدیریت غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران، تغییراتی در مدیریت شهری ایجاد شد و شهرداری که تا آن دوره، ورودی به مسائل فرهنگی نداشت با ساخت فرهنگسرا در مناطق مختلف، این اتفاق افتاد. اگر چه روشن نبود که این فعالیت شهرداری، قانونی است یا خیر و همین یکی از مواردی بود که در دادگاه کرباسچی درباره آن صحبت کرده بودند و آن را ورود به حوزههای غیرمرتبط معرفی کردند.
ایمانیجاجرمی با اشاره به قانون شوراهای شهر و روستا بیان میکند: براساس قانون، شهرداری وظیفه دارد به مدرسهسازی یا برنامههایی مانند این کمک کند اما وظیفه خاصی برای شهرداری نگذاشته و بهدلیل اینکه قانون شهرداری دائم دچار تغییر شده، برخی وظایف از شهرداریها گرفته شده و به دستگاههای دولتی واگذار شده است.
این موارد از فعالیتهای حوزه فنی و عمرانی گرفته تا برق، آب و آسیبهای اجتماعی متغیر بوده است. اما واقعیت این است که شهر نیازمند مدیریت شهری در این حوزههاست و به گفته این کارشناس حوزه شهری، مهمترین ابزاری که شهرداری در دست دارد، مساله فضا است. در واقع برنامهریزی برای فضای شهری باید بهدست مدیریت شهری باشد، در حالیکه اگر بهترین سیاستها را دولت داشته باشد اما فضا در اختیارش نباشد، کل کار بیهوده خواهد بود.
بنابراین دستگاهی که برنامهریزی فضایی می کند قاعدتا باید در حوزه اجتماعی و فرهنگی هم ورود پیدا کند یا هماهنگی میان دستگاهها وجود داشته باشد. از سوی دیگر سیاستگذاری در حوزه مدیریت فرهنگی شهر، مستلزم شناخت است که این شناخت در شوراهای شهر ایجاد میشود.
این جامعهشناس گفت: با توجه با واقعیتهای موجود نمیتوان انتظار جدی داشت اما با وجود بیش از 370 سرای محله که شهرداری تاسیس کرده، ابزار خوبی است که با کمک شورایاریها نیازهای فرهنگی اجتماعی مردم محلات را شناسایی کنند و برنامههایی متناسب با آن نیازها طراحی شود، چرا که نمیشود با برنامههای دستوری از بالا، روند فرهنگی را از نیازهای مردم دور کرد، بنابراین این ابزار باید در اختیار شورا قرار بگیرد و سرای محلهها در کار توسعه فرهنگی استفاده شوند.
او میافزاید: مساله مهمی که نباید از آن غفلت کرد، امکانات و بودجه برای کارهای فرهنگی و اجتماعی است. زمانی که منابع نداشته باشید ایجاد مراکز فرهنگی مانند موزه، کتابخانه یا تماشاخانه ممکن نیست. امروز عملا شهرداریهای ما ورشکسته هستند بجز کلانشهرها که با شهرفروشی و ضابطهفروشی، منابع مالی گردآوری کردهاند و بخشی از آن را در شهر خرج میکنند، منابع مالی دیگر شهرها، پایدار نیست و با شروع بحرانهای شهری بهجای اینکه مجلس به دستگاههایی بودجههای فرهنگی بدهد و نظارتی بر آنها نباید، آن را برای احقاق فعالیتهای فرهنگی متناسب با شرایط محلی در اختیار شوراها قرار دهد.
ایمانیجاجرمی درباره اینکه آیا میتوان امید داشت، وضعیت شوراهای شهر و روستا در حوزه فرهنگ بهبود پیدا کند، میگوید: قطعا همه مشکلات حل خواهد شد اما به نظر میرسد با توجه به علاقهمندی دولت به مسائل فرهنگی، نیاز به هماهنگی و انسجام در سطوح مختلف است و اگر نباشد، سیاستگذاریهای فرهنگی نمیتواند تاثیرگذار باشد، بنابراین باید اختیارات مدیریت محلی را زیاد کنند.
مساله اصلی که در کاهش قدرت شوراها موثر است اینکه در شورای نگهبان تفسیر حداقلی وجود دارد اما تفسیر دولت متفاوت است بنابراین یک دیدگاه اجماعی نداریم و این مساله تا زمانی که درباره شورای شهر اجماع نشود، حل نمیشود. باید در سطوح بالا درباره جایگاه و نقش شوراهای شهر و روستا در اداره امور، اجماعی شکل بگیرد اما تفکیک امور ملی از محلی اتفاق نیفتاده است که باید اتفاق بیفتد.
*منبع: روزنامه ابتکار، 1396.2.11