کد خبر: ۱۰۰۹۷۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۰ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 29 April 2017
جنگل‌ها یکی از مهم‌ترین منابع تجدیدپذیر انرژی هستند که اگر به‌صورت علمی از آنها بهره‌برداری شود، هرگز از میزان تولیدشان کاسته نخواهد شد.
 بانكداري ايراني - روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت: جنگل‌ها یکی از مهم‌ترین منابع تجدیدپذیر انرژی هستند که اگر به‌صورت علمی از آنها بهره‌برداری شود، هرگز از میزان تولیدشان کاسته نخواهد شد.

در ادامه این گزارش آمده است: با گذشت زمان اهمیت این منابع و نیاز روزافزون به آنها به حدی افزایش یافته است که ممانعت از تغییرات شدید و زیان‌بار آب و هوایی جهان را در گرو پایداری و استمرار تولید آنها برآورد می‌کنند. اهمیت جنگل‌های پایدار با توجه به تغییرات آب و هوایی و دیگر فاجعه‌های زیست‌محیطی که بشر در جهان باعث شده، هر روز بیشتر آشکار می‌شود. یک جنگل پایدار در کنار تولید چوب تأثیر بسیار مهمی روی خاک، آب، درجه حرارت هوا، صدا و جذب مقدار قابل توجهی از دی اکسید کربن موجود در هوا دارد.

منظور از جنگل پایدار، جنگلی است که کارکردهای آن برای نسل‌های حال و آینده به‌طور پیوسته نگهداری شود و بازده پایدار یا تولید مستمر از آن حاصل شود. لازم به ذکر است «بازده پایدار» حداکثر میزان بازدهی‌ است که یک منبع تجدیدپذیر قادر است به‌طور دائم در یک مدیریت معین تولید کند. این قاعده توازن بین رویش و برداشت را نشان می‌دهد که اساس ماهیت توسعه پایدار است.

نظرهایی که از سوی کاربران، حامیان و کارشناسان جنگل برای دستیابی به جنگل‌های پایدار داده می‌شود، کاملاً متفاوت است. کسانی که صرفاً دوستدار محیط زیست‌اند، بر این عقیده‌اند که دخالت در جنگل‌ها، تغییر کاربری آنها و بهره‌کشی مداوم از آنها برای برآوردن نیازهای بشر باعث گسترش کویرها، پراکندگی ریزگردها، فرسایش خاک، جاری شدن سیلاب‌ها، از بین رفتن منابع طبیعی و به تبع آن، گرم شدن کره زمین شده است.

این گروه که شمارشان در سال‌های اخیر در جهان افزایش هم داشته است و از امکانات رسانه‌ای بهره کافی می‌برند، به‌طور کلی بر این اعتقادند که برای برآورده شدن نیازهای زیست ‌محیطی باید تا آنجا که ممکن است از این نوع دخالت در جنگل‌ها و بهره‌برداری از آنها ممانعت به عمل آید. آنها حتی در نهایت در برابر چنین دخالت‌هایی به این مطلب می‌اندیشند که اگر جنگل‌ها را به حال خود رها کنیم، آنها به تدریج و با گذشت زمان خودبه‌خود به جنگل‌های پایدار و «کلیماس» مبدل می‌شوند؛ بنابراین توصیه‌ای که اغلب از سوی آنها برای دستیابی به یک اکو سیستم پایدار می‌شود، دخالت نکردن در جنگل‌ها و واگذاشتن‌شان به حال خود است.

گروهی از کاربران جنگل جماعت روستایی و جنگل‌نشینان‌اند که چرای مفرط در جنگل‌ها و تبدیل هرچه بیشتر آنها به زمین‌های کشاورزی را حق طبیعی و نیاز حیاتی خود می‌دانند و در کنار این‌ها، گروه دیگری حامی جوامع بشری هستند که تبدیل عرصه‌های منابع طبیعی به زمین‌های صنعتی، مسکونی، زراعت چوب، اکوتوریست و... را محق و خود را نیازمند بهره‌بری بیشتر از این منابع می‌دانند.

گروهی دیگر که بیشتر کارشناسان و متخصصان محیط زیست و جنگل‌ها را دربر می‌گیرد، جنگل‌هایی را پایدار می‌دانند که بیشترین موازین و اصول اکولوژیک از قبیل تنوع گونه‌های حیوانی و گیاهی، مطابقت عرصه با پایگاه، ناهمسالی، زادآوری طبیعی، تنوع ژنی، ساختار چند آشکوبه‌ای، مراحل مختلف و تدریجی جایگزینی گونه‌های گیاهی، حیوانی و... در آنها کاملاً رعایت شود. آنها از این رو معتقدند با مدیریت پایدار جنگل می‌توان در زمانی کوتاه با دخالت مؤثر و از میان برداشتن عوامل تخریب، جنگل‌ها را احیا کرد و به سوی استمرار تولید و بازده پایدار سوق داد.

این دخالت‌ها می‌توانند با بهره‌گیری از علم جنگلداری پویایی جنگل‌ها را ارتقاء دهند، عمل جانشینی تدریجی گونه‌ها را با توجه به تغییرات آب و هوایی سرعت بخشند، تنوع گونه‌ای ساختاری را در جهت همگام با طبیعت توسعه دهند و با افزایش کمی و کیفی رویش سالانه ضمن جذب مقدار زیادتری از دی اکسید کربن هوا، نیازمندی‌های صنایع چوب کشور را هم برآورده کنند.چرای دام، قاچاق چوب و علائم جنگل‌میری بزرگ‌ترین معضلات کنونی جنگل‌ها هستند که به تدریج بر این منابع غنی حاکم شده و مقدمات سیر قهقرایی آنها را فراهم کرده‌اند؛در این میان اتخاذ تدابیر و قوانین مناسب همراه با استفاده از تجارب کشورهای موفق در این زمینه مسلماً می‌تواند در فائق آمدن بر مشکلات نابودکننده جنگل‌ها مؤثر باشد.

این گروه معتقدند عصر تفکر کشاورزی سنتی سپری شده و جامعه برای اینکه بر مشکلات فقر، بیکاری، قاچاق چوب، اعتیاد و دیگر نابسامانی‌ها فائق آید، ناگزیر باید گام‌های بلند و سریعی را در جهت توسعه بردارد. آنها به این واقعیت تاریخی هم اشاره می‌کنندکه تا سال 1815 حدود 75 درصد مردم کشاورز بودند و اکنون تنها پنج تا 10 درصد مردم در کشورهای صنعتی به شغل کشاورزی اشتغال دارند که میزان تولیداتشان پاسخ تقاضای غذای جمعیت زیادی را در جهان می‌دهد. اکنون در کشورهای توسعه‌یافته یک کشاورز غذای 40 نفر را در سال تأمین می‌کند. این گروه حتی فعالیت‌های داخلی جنگل‌ها، مانند عملیات احیایی و بهره‌برداری را مکانیزه کرده و نیروی پرسنل آزادشده را در زمینه‌های دیگر صنعت و فناوری‌های نو، باارزش کاری بیشتر به کار گرفته‌اند.

یکی از بخش‌های صنعت، صنایع سلولزی چوب و کاغذ است که به‌علت نیاز زیاد به چوب‌های ارزان‌قیمت همیشه بهترین دوستان و یاران جنگل محسوب می‌شوند. درآمدهای حاصل از فروش چوب و دیگر فرآورده‌های چوبی آنها می‌تواند در امر پیاده کردن اهداف پایداری، استقلال اقتصادی و رفع وابستگی جنگل‌ها به بودجه‌های دولتی نقش عمده‌ای ایفا کند. امروزه ارزش افزوده حاصل از فرآورده‌های صنایع چوب مانند کاغذ، نئوپان، ام‌دی‌اف، مبلمان و دیگر مصارف خانگی منبع درآمد قابل توجهی است که می‌توان از آن در راستای تغییر چهره اقتصادی کشور بهره برد.

در عرصه‌های جنگل‌های هیرکانی شمال کشور ایران گونه‌های درختی فراوانی رشد می‌کند که ارزششان در حراج سالانه چوب در اروپا به مبلغی بیش از 10 هزار یورو برای هر مترمکعب می‌رسد. اکثر این درختان به‌علت جنگل‌میری یا ناآگاهی از اهمیت آنها به مصارف سوخت‌های خانگی می‌رسند. عرصه‌های متعلق به این گونه‌ها بیشتر به زراعت چوب، آن هم کشت درختان سریع‌الرشد با کیفیت‌های پایین و ارزان‌قیمت اختصاص می‌یابد.

متخصصان بر این عقیده‌اند که یک تعادل سالم بین محیط زیست و اقتصاد می‌تواند پایداری و استمرار منابع جنگلی را ضمانت بخشد، در غیر این صورت هریک از آنها به‌تنهایی در مدت‌زمان کوتاهی به نابودی جنگل‌ها منتهی می‌شود یا اینکه به ارگانی هزینه‌بر تبدیل می‌شوند که برای اداره و نگهداری‌شان باید سالانه هزینه‌های کلانی پرداخت شود.

به گفته مهندس جلالی رئیس سازمان جنگل‌ها، توقف بهره‌برداری از جنگل‌های شمال سالانه تا 250 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد(پایگاه اطلاع‌رسانی پیام طبیعت، 24 آذر 1394، شماره 39228)، این منابع اگر به‌درستی احیا و بهره‌برداری شوند، نه‌تنها نیازی به هزینه کردن مبالغ هنگفتی به‌منظور سرپا نگه داشتن‌شان نیست، بلکه خود منابعی غنی هستند که می‌توانند تحت مراقبت و احیای علوم جنگلداری پیشرفته، سالانه چندین برابر این مبلغ دستاوردهای زیست‌محیطی - اقتصادی داشته باشند.متأسفانه پتانسیل تولیدی و ارزش کمی و کیفی این منابع تاکنون آن‌طور که لازمه آنها است، درک نشده است. اگر تنها طی 50 تا 60 سالی که از عمر سازمان جنگل‌ها می‌گذرد به اهمیت این منابع پی برده شده بود، امروز کشور ما نه‌تنها نیازی به وارد کردن چوب و کاغذ نداشت، بلکه خود از بزرگ‌ترین صادرکننده‌های آنها در آسیا به‌شمار می‌رفت.

حضور فعال دام و تبدیل عرصه‌های جنگلی به مراتع کشاورزی، زراعت چوب و... خود نشان‌دهنده این مطلب است که به‌طور کلی جنگل‌های کشور در خدمت کشاورزی و دامپروری است و تاکنون جایگاه خویش را به‌عنوان زیربنای پایداری اکوسیستم پیدا نکرده است.

در بازده پایدار، حداکثر میزان بازدهی که جنگل می‌تواند به‌طور دائم در یک مدیریت معین تولید کند، مدنظر است. در این مورد هرچه جنگل‌ها از تنوع حیوانی و گیاهی بیشتری برخوردار باشند، امکان بازدهی و مدیریت بهتر در آنها آسان‌تر خواهد بود.

بازدهی منابع جنگلی تنها به تولید چوب محدود نمی‌شود، بلکه میکروکلیمای جنگل، تعدیل درجه حرارت، جذب دی اکسید کربن هوا، افزایش بارندگی، اتقاء کیفیت آب‌های زیرزمینی، زادآوری طبیعی و ده‌ها مورد دیگر را هم شامل می‌شود که خود به اهمیت روزافزون این منابع می‌افزاید. مطلب دیگری که در بازده پایدار و استمرار تولید به آن اشاره می‌شود، رویش و برداشت از منابع جنگلی است. هر قدر رشد سالانه جنگل‌ها افزایش یابد، به همان نسبت هم می‌توان از آنها برداشت بیشتری کرد، بدون اینکه به اصل پایداری و استمرار تولید در آنها لطمه یا آسیبی وارد شود؛ چیزی که در کشورهای صنعتی از زمان‌های دور درک و مورد استفاده قرار می‌گیرد.

حال باید دید که نیازمندی‌های جنگل به‌عنوان یک منبع تولید کدامند؟ مهم‌ترین عوامل ناپایداری جنگل‌ها چرای مفرط دام و بهره‌برداری بی‌رویه است. تا زمانی که این معضلات در جنگلی وجود دارد، فکر دستیابی به پایداری جنگل آرزویی عبث است.

در جنگل‌های هیرکانی شمال ایران تنوع گونه‌ای به علل فوق به حداقل ممکن تقلیل یافته است. بیشتر درختان پیر، شکسته و با تاج‌های تنک‌شده‌اند که تنه‌های اکثرشان توخالی یا دارای دل‌قرمزی گسترده است. علائم جنگل‌میری پیشرفته با ظاهر شدن شاخه‌های نابجا و رشد دارواش و همچنین قارچ‌زدگی توأم با خشک شدن درختان در برخی از گونه‌ها به وضوح مشاهده می‌شود.

این جنگل‌ها در چنین وضعی، نخست احتیاج مبرمی به اتخاذ تدابیر مناسب به‌منظور خروج سریع دام از عرصه‌ها و شناخت علل، راه‌های پیشگیری و جبران خسارات دارند. محدود کردن بهره‌برداری با استفاده از درختان خشکیده و بیمار، جنگل‌ها را پایدار و معضل جنگل‌میری را از بین نمی‌برد. درختان برای رشد بیشتر نیاز به تاج گسترده و نور کافی دارند که باید با تداخل و عملیات احیایی این شرایط را برای آنها فراهم کرد. نیاز جنگل‌ها به جاده‌های شوسه و کامیون‌رو به‌منظور عملیات احیایی، بهره‌برداری و جلوگیری از آتش‌سوزی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. در این میان وظیفه و امکانات مدیران جنگل در برآوردن نیازهای جنگل‌ها و جوامع انسانی چیست؟

مقدار رشد سالانه درختان به عوامل متعدد ثابت و متغیر جنگل بستگی دارد. رشد طولی درختان تقریباً محدود است، اما رشد عرضی آنها با افزایش سن به تدریج کم می‌شود، هرچند تا زمانی که درخت زنده است، ادامه می‌یابد. دخالت‌های آزادسازی تاج درختان، عملیات پرورشی، جوان کردن جنگل‌ها، از میان برداشتن عوامل بیماری‌زا و درمان بیماری، فراهم کردن زمینه تنوع گونه‌ای توأم با تنوع ژنی از طریق به‌وجود آوردن و گسترش زادآوری‌های طبیعی، ناهمگونی و ناهمسالی، ایجاد هرم ساختاری و... جملگی وظایفی‌اند که متخصصان جنگل می‌توانند به اجرا درآورند. 

بررسی‌هایی که دفتر مهندسی جنگل FTBوین در سال‌های 1995 تا 1999 از جنگل‌های حوضه آبخیز 3000 واقع در شهرستان تنکابن به‌عمل آورده ‌است، نشان داده که این منابع با توجه به شرایط آب و هوایی بسیار مساعد و عرصه‌های غنی پتانسیل بسیار زیادی دارند که متأسفانه تاکنون آن‌طور که باید و شاید از آنها بهره‌برداری نشده است.

به‌کارگیری صحیح علوم جنگلداری می‌تواند در مدت‌زمانی نه‌چندان طولانی رشد سالانه این جنگل‌ها را به چندین برابر رشد کنونی ارتقاء دهد و پایداری و استمرار تولید را در آنها ضمانت بخشد.
چند برابر شدن رویش سالانه جنگل‌های هیرکانی در سطح 1.9 میلیون هکتار مقدار قابل توجهی خواهد بود که با برداشت از آنها نیاز بازار داخلی چوب برآورده می‌شود و مقدار قابل ملاحظه‌ای هم با قیمت ارزنده‌ای قابل صادرات است. اتخاذ تصمیم صحیح و به اجرا درآوردن این تدابیر باعث دستیابی به اهداف تعادل مورد بحث طرفداران محیط زیست و صنعت چوب خواهد شد. امروزه یکی از مهم‌ترین اهداف جنگلداری توسعه جنگل‌ها و ترسیب هرچه بیشتر دی اکسید کربن هوا است. آزمایش‌های اخیر در مؤسسه تحقیقات کشور اتریش نشان داده ‌است که هرچه درختان جوان‌تر و دارای رشد سریع‌تری باشند، مقدار ترسیب دی اکسید کربن در آنها هم به مراتب بیشتر خواهد بود.

ترسیب دی اکسید کربن یکی دیگر از مهم‌ترین وظایفی است که در قرن اخیر آگاهانه از جنگل‌ها انتظار می‌رود. دستیابی به این هدف ضروری ایجاب می‌کند که بدون اتلاف وقت تدابیر لازم به‌منظور جوان کردن این جنگل‌ها و افزایش رشد سالانه آنها به عمل آید. در راستای این اهداف امکانات بین‌المللی زیادی هم فراهم شده است که می‌توان از آنها بهره کافی برد.

جنگل‌های کنار دریای خزر گرچه به‌علت شرایط آب و هوایی بسیار مساعد، در حال حاضر از یک تنوع زیستی متوسط برخوردارند، اما این تنوع حیوانی، گیاهی با توجه به پتانسیل منطقه، حضور دام و بهره‌برداری‌های غیرعلمی و غیرمجاز از وضع خیلی خوبی برخوردار نیستند.یک مدیریت علمی می‌تواند ضمن حل مشکل دام، زمینه‌های لازم برای احیا و توسعه زادآوری طبیعی به‌عنوان زیربنای توسعه منابع ژنی و ساختاری جنگل را فراهم کند. این مدیریت با اجرای یک آماربرداری گسترده در تمام سطح جنگل‌ها، وضع درختان بیمار و خشکیده را مشخص و احتمالاً علل، راه‌های پیشگیری و درمان بیماری‌ها را هم مشخص می‌کند.

از دیگر مهم‌ترین عوامل ناپایداری جنگل‌ها به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه حضور دام در جنگل و مصارف مختلف جنگل‌نشینان است. تا زمانی که مشکل دام برطرف نشود، امکان موفقیت اجرای هرگونه طرح پایداری جنگل از واقعیت به دور خواهد بود.

کشورهای توسعه‌یافته به اهمیت این عامل اصلی تخریب پی‌برده و بی‌محابا و بدون درنگ با اتخاذ تصمیم‌هایی بر این معضل غلبه پیدا کردند. در کشورهای در حال توسعه هم به‌دلیل حاکمیت تفکر کشاورزی سنتی، هنوز هم اشتغال و تولید در فعالیت‌های کشاورزی دنبال می‌شود، در حالی که در جوامع صنعتی، ارزش افزوده کاری و اشتغال‌زایی را در گسترش و توسعه صنعت یافته‌اند. آنها در کنار احیای جنگل‌ها و مراتع، مرزهای جنگل‌ها را هم احیا و توسعه داده‌اند؛ چرای بین راهی را با انتقال دام از میان برداشته‌اند و فعالیت‌های کمی جنگل‌نشینان را به فعالیت‌ها کیفی مبدل کرده‌اند؛ نیروی آزادشده کاری را در بازار صنعت به کار گرفته‌اند و با تصویب قوانین مناسب، مسائل حقوقی افراد را درباره جنگل‌ها مشخص کرده‌اند. قسمت عمده این تجارب کشورهای اروپایی که مشکلات مشابه زیادی با وضع چرا دام در ایران دارد، می‌تواند در رفع این مشکلات چاره‌ساز باشد.در اینجا باید به طغیان رودخانه‌ها و به راه افتادن سیلاب به عنوان یکی دیگر از عوامل ناپایداری جنگل‌ها اشاره داشت. تخریب جنگل‌ها در ارتفاعات و وجود درختان توخالی سرپا یا استفاده در مسیر آب ،خود باعث ایجاد سیلاب‌می‌شود. درعین حال جاده‌های جنگلی که در طراحی و ساخت آنها ضرورت‌های جاده‌های جنگلی کوهستان به‌دقت محاسبه و به کار گرفته نشده است هم خود باعث لغزش‌های گسترده و طغیان رودخانه می‌شود. 

از طرف دیگر، این جاده‌ها شاهرگ حیاتی جنگل به حساب می‌آیند که بدون داشتن آنها عملاً امکان بهره‌برداری مکانیزه از جنگل وجود نخواهد داشت. مقدار این جاده‌های شن‌ریزی‌شده و کامیون‌رو در بیشتر جنگل‌های اروپایی حتی در کشورهای کوهستانی مانند اتریش حداقل 35 تا 40 متر در هکتار است (در جنگل‌های هیرکانی شمال حداکثر 15 تا 20 متر در هکتار حدس زده می‌شود) که حداقل جاده مورد نیاز برای اجرای طرح‌های جنگلداری به‌ویژه طرح‌های جنگلداری نزدیک به طبیعت است.

در اتریش با وجود این مقدار جاده جنگلی حتی در ارتفاعات کوهستان‌های پرشیب آلپ با مشکلاتی از قبیل سیل یا لغزش روبه‌رو نمی‌شوند.باید اشاره داشت: صنایع چوب به‌عنوان بزرگ‌ترین فروشندگان فرآورده‌های چوبی همیشه بهترین و مطمئن‌ترین دوستان جنگل‌ بوده اند.

بیشترین موارد مورد نیاز این کارخانه‌های سلولزی درختان باکیفیت صنعتی بسیار نازل است که در اثر تخریب جنگل‌ها رشد کرده و عملاً مانع رشد درختان باکیفیت صنعتی شده‌اند. احیای این عرصه‌های مخروبه شرایط را برای گونه‌های الیت جنگل فراهم و نیاز روزافزون صنعت را همبرطرف می‌کند.

کارخانه‌های سلولزی معمولاً نیاز زیادی به چوب‌های ارزان‌قیمت و با کیفیت پایین دارند. هرگونه افزایش ناچیز قیمت مواد خام تأثیر بسیار زیادی روی قیمت محصولات تمام‌شده آنها دارد و امکان رقابت‌شان را در بازار داخلی و بین‌المللی کم می‌کند و چه‌بسا آنها را مجبور به تعطیل کردن کارخانه و اعلام ورشکستگی کند.

این مطلب با توجه به واردات چوب مورد نیاز آنها از خارج احتیاج به برآورد اقتصادی دقیق دارد. علاوه بر این، واردات چوب با پوست همیشه مشکلات بسیار زیادی را در انتقال آفات و امراض به کشور به‌وجود می‌آورد و معمولاً با مقاومت شدید مؤسسه آفات و بیماری‌های گیاهی کشور هم روبه‌رو می‌شود.

هزینه پوست‌کنی، سم‌پاشی و دیگر تدابیر قرنطینه‌ای هم برای این قبیل چوب‌ها در مقابل قیمت آنها به حدی بالا می‌رود که وارداتشان در بلندمدت برای مصرف‌کنندگان شاید مقرون به صرفه نباشد. معمولاً مقدار گرده بینه‌های باکیفیتی که از آفریقا و هند یا دیگر کشورهای جهان وارد می‌شود، ناچیز است و اتخاذ تدابیر بهداشتی در مقابل قیمت این مواد هزینه چشم‌گیری را به خود اختصاص نمی‌دهد. ضمن اینکه مسائل و مشکلات سم‌پاشی گرده بینه‌ها خود مشکلات و معضلات زیست‌محیطی‌ای به‌دنبال خواهد داشت که قابل اغماض نخواهد بود.

واردات چوب با توجه به مشکلات فراوان ممکن است برای زمانی کوتاه راه‌حل محسوب شود، اما در بلندمدت کشوری که دارای 14 میلیون هکتار جنگل و عرصه‌های جنگلی است باید بتواند با اتخاذ تدابیر مناسب جنگل‌های کشور را احیا کند، توسعه داده، مورد بهره‌برداری قرار دهد و نیازهای بازار خود را از تولیدات داخلی برآورده سازد تا مانع از خروج میلیون‌ها دلار ارز به خارج از کشور شود. اگر کشور روسیه با شرایط آب و هوایی سخت و ناملایمی که دارد (تقریباً 51 تا 59 درجه عرض جغرافیایی) قادر به بهره‌برداری از جنگل‌های خود است و به کشورهای دیگر هم چوب صادر می‌کند، پس کشور ایران هم باید با توجه به شرایط آب و هوایی نسبتاً مناسب‌اش بتواند با اتخاذ تدابیر مناسب به احیا و بهره‌برداری از جنگل‌ها اقدام کند.

در این میان باید خاطرنشان کرد:گرچه تغییرات آب و هوایی به‌وجودآمده توأم با افزایش تدریجی دی اکسید کربن تأثیرات بسیار ناگواری بر محیط زیست به‌ویژه جنگل‌ها خواهد داشت، اما از طرف دیگر جنگل‌ها می‌توانند از این تغییرات بهره‌بری زیادی کنند. افزایش دی اکسید کربن محیط، شرایط مناسبی را برای رشد بیشتر جوامع گیاهی به‌ویژه درختان فراهم می‌کند. این تغییرات آب و هوایی باعث تغییرات عمده‌ای در گونه‌ها و جامعه‌های جنگلی هم خواهند شد که مطمئناً پیامد آنها باعث تغییر مرزهای بالایی و پایینی جنگل‌ها می شود. مدیریت جنگل می‌تواند از این اتفاقات بهره جسته و با اتخاذ تدابیری سطح کل عرصه‌های جنگلی را افزایش دهد، از جنگل‌کاری فاصله بگیرد و با فراهم کردن زمینه گسترش زادآوری طبیعی، تنوع ژنی گونه‌ها را به حداکثر ممکن ارتقا بخشد.

یا به اجرا درآوردن چنین تدابیری است که خواسته‌ها و نیازهای طیف گسترده‌ای از وابستگان به جنگل‌ها برآورده می‌شود و پایداری و استمرار این منابع ارزنده در درازمدت ضمانت می‌شود. مسئله گسترش سطح و حجم جنگل‌ها با توجه به تغییرات آب و هوایی و فاصله گرفتن از انرژی‌های فسیلی برای کشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته است، اهمیت بسزایی دارد. توسعه و گسترش این منابع می‌تواند ضمن احیای محیط زیست در آینده‌ای نه‌چندان دور، منبع درآمد غنی‌ برای کشورها باشد.گرچه شرایط آب و هوایی، خشکسالی، کم‌آبی، گسترش ریزگردها و... در کشور ایران مراحل بحرانی را طی می‌کند، اما باز هم برای نجات طبیعت دیر نیست و می‌توان با اقدامات مناسب مانع از پیش‌روی بیشتر عوامل تخریبی محیط شد.

*منبع: روزنامه اطلاعات، 1396.2.9
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: