کد خبر: ۹۲۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۰ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - 31 January 2017
«تبدیل شدن به «هاب» منطقه با توجه به چالاک سازی صنایع»، «کسی مسئولیت پلاسکو را برعهده نمی‌گیرد»، «جریان اعتدال در انتظار محور» و «مردی که حتی یک بار هم خاک نشد» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه همدلی در شماره سه شنبه 12 بهمن به شمار می رود.
 «تبدیل شدن به «هاب» منطقه با توجه به چالاک سازی صنایع»، «کسی مسئولیت پلاسکو را برعهده نمی‌گیرد»، «جریان اعتدال در انتظار محور» و «مردی که حتی یک بار هم خاک نشد» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه همدلی در شماره سه شنبه 12 بهمن به شمار می رود.
** تبدیل شدن به «هاب» منطقه با توجه به چالاک سازی صنایع
با تاکید مجلس شورای اسلامی در برنامه ششم توسعه به صنایع میانی و پایین دستی، همت مسئولین بر آن است تا با توسعه و جذب سرمایه گذار در این بخش از صنعت پتروشیمی تحول چشم گیری را رقم بزنند و فصل جدیدی را در صنعت پتروشیمی آغاز کنند. آشنایی و دستیابی به نقاط‌قوت و ضعف صنعت پتروشیمی می تواند در کنار توسعه فرصت های موجود و تعدیل تهدیدهای بالقوه و باالفعل منطقه و جهان باعث شود تا برنامه های اجرایی و موثرتری در این صنعت تدوین و به مرحله اجرا قرار داده شود. در این راستا فرهاد جهانگیری کارشناس بازرگانی حوزه میان دستی و پایین دستی پتروشیمی درباره تاثیرات بخش خصوصی در صنایع پایین دستی نفت و پتروشیمی با همدلی گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

صنایع مادر و بزرگ قابلیت تغییر و چالاکی کمتری نسبت به صنایع کوچک‌تر دارند. در حوزه پتروشیمی نیز این مسئله صدق می‌کند؟
با توجه به تعدادی طرح موفق انجام شده در صنایع میانی و پایین دستی پتروشیمی به نظر می رسد قابلیت توسعه تکنولوژی با توجه به چابک بودن این صنایع بیشتر است. به بیانی دیگر در این سطح ارتباط نزدیک‌تری میان تکنولوژی و کسب‌وکار وجود دارد که نهایتاً منجر به رونق اشتغال و درآمد زایی خواهد شد، قطعاً توجه به توسعه تکنولوژی در صنایع میانی و کوچک پترو.شیمی تولید محصولات جدید و نیاز بازار را اجتناب ناپذیر خواهد نمود. در حالی که رویکرد و نگاه سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی همواره توسعه زنجیره ارزش افزوده و حرکت بسمت تولید محصولات با ارزش افزوده بیشتر افزایش سهم تولید این‌گونه محصولات و توسعه بازارهای صادراتی و خاص می باشد. از این روست که توجه ویژه به توسعه صنایع میانی و پایین دستی حائز اهمیت بوده و می تواند در شرایط بحرانی نقش قابل توجهی در جلوگیری از آسیب پذیر نمودن اقتصاد ملی ایفا نماید.

** کسی مسئولیت پلاسکو را برعهده نمی‌گیرد
ساختمان پلاسکو پس از چند ساعت سوختن فرو ریخت و بیش از 20 نفر از هموطنانمان را به کام مرگ کشاند. سیل سیستان و بلوچستان طبق برآوردهای اولیه 3هزار واحد مسکونی را دچار خسارت کرد و جان چند هموطن را گرفت. حمله ریزگردها به استان‌های غربی کشورمان از جمله استان خوزستان نیز توان نفس کشیدن را از مردم گرفته و شرایط زندگی را برای آنها سخت کرده است. به نحوی که در شبکه‌های اجتماعی فریاد «خوزستان نفس ندارد» بلند است، نهم بهمن ماه نیز یک گروه 16نفره از کولبرانی که از مرز سردشت بازمی‌گشتند، با ریزش بهمن مواجه شدند و پس از نجات جان چند نفر از آنها 4نفر در زیر آوار سنگین ماندند و دو نفر عصر همان روز و 2 نفر دیگر روز بعد جان خود را از دست دادند. اتفاقی که بارها تکرار شده است و تدبیری برای مواجهه با آن تاکنون وجود نداشته است. پیکر آتش‌نشانان حادثه پلاسکو روز گذشته با حضور مردم تشییع شد و حوادث و بلایای طبیعی و غیر طبیعی یکی پس از دیگری از راه می‌رسند؛ اگر راهی برای مقابله با سوءمدیریت‌ها و ضعف مدیریت بحران پیدا نکنیم.

پروانه سلحشوری، نماینده تهران در مجلس با اشاره به حادثه پلاسکو تاکید دارد: وقتی مدیریت بحران برای یک ساختمان مثل پلاسکو وجود ندارد و با اعزام همه نیروهای آتش‌نشان و امدادی و حضور نیروهای کمکی از دو استان البرز و قزوین، آواربرداری یک هفته طول می‌کشد، مشخص است که مدیریت بحرانی در کشور وجود ندارد. رئیس فراکسیون زنان مجلس به همدلی گفت که این زنگ خطر و هشدار جدی برای اتفاق‌های بزرگ‌تر است. همچنین قاسم میرزایی‌نکو که عضو فراکسیون امید مجلس است در گفت‌وگو با همدلی اظهار کرد: با توجه به این شیوه مدیریت بحران باید با کار کارشناسی جلوی وقوع حادثه‌ای بزرگ‌تر را بگیریم، چرا که طبق گزارش‌ها در صورت وقوع زلزله تهران فقط سه ماه طول می‌کشد تا اجساد را از زیر آوار بیرون بکشند و این یک فاجعه انسانی است.

** جریان اعتدال در انتظار محور
روزگاری شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی لقب عالی‌جناب سرخ‌پوش گرفته بود. آن روزها، منتقدین سرسخت هاشمی فکر سال‌های آینده را نمی‌کردند، سال‌هایی که دیگر به جای اکبر گنجی، امثال احمدی‌نژاد و حمید رسایی به هاشمی می‌تاختند. البته بسیاری از فعالان سیاسی دهه اصلاحات از زمان ائتلاف هاشمی با جریان سیاسی خود اذعان داشتند که سیاست‌مدار کهنه‌کار انقلاب تغییر کرده ‌است. به هرحال هاشمی دیگر در قید حیات نیست که تندروهای دو جریان سیاسی او را بنوازند، هرچند که رادیکال‌‌‌های جریان راست پس از تماشای پیکر بی‌جان شیخ مصلحت‌اندیش نظام از حمله به او دست نکشیدند. در عین حال بسیاری از فعالان سیاسی تا این لحظه اذعان داشته‌‌اند که هاشمی رفسنجانی به این زودی‌ها جایش پر نمی‌شود، اما جریان اعتدال حالا به هدایت‌گری برای بدنه اجتماعی خود در بزنگاه‌های تاریخی نیاز دارد.

برای پیشبرد جریان اعتدال در آینده نام‌‌های زیادی مطرح شده‌اند. از رئیس دولت اصلاحات گرفته تا رقیبش در انتخابات 76، علی‌اکبر ناطق نوری. خاتمی در زمان حیات هاشمی نیز به عنوان لیدر جریان اصلاحات شناخته می‌شد. او حتی اگر نمی‌خواست برای اصلاح‌طلبان نقش لیدری ایفا کند، نمی‌توانست. خواسته جامعه و فعالان سیاسی این جناح سیاسی نقش لیدری به خاتمی بخشید تا جایی که خاتمی بعد از ریاست جمهوری‌اش دو بار تا مرز کاندیداتوری در انتخابات‌ها پیش رفت.

ناطق نوری و سیدحسن خمینی هم وضع مشابهی دارند. آیت‌الله خمینی جوان به متن سیاست وارد نمی‌شود اما به‌ چهره‌ای محبوب در جریان اصلاح‌طلب تبدیل شده است. ناطق نوری هم مدت‌هاست با کارزار سیاسی خداحافظی کرده است. سال گذشته نزدیک به انتخابات مجلس دهم بسیاری از شخصیت‌های سیاسی از او درخواست می‌کردند وارد انتخابات شود، اما او توجهی به این درخواست‌ها نشان نداد.

** مردی که حتی یک بار هم خاک نشد
عبدالله موحد نخستین بار در سال ١٩6٢ با پیروزی مقابل زاربگ بریاشویلی در جریان دیدار دوستانه ایران و شوروی نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. نابغه کشتی ایران پس از چهارمی در المپیک 1964 توکیو، درخشش خیره‌کننده‌ای در میادین جهانی داشت و توانست 6 سال متوالی به 6 مدال طلای جهان و المپیک چنگ بزند و بزرگان کشتی دنیا را مقهور خود سازد. صیاد طلای جهان نخستین بار در مسابقات جهانی 1965منچستر و در ٢5 سالگی بر سکوی نخست جهان ایستاد؛ جایی که کشتی آزاد ایران با ٣ طلای سیف پور، موحد و مهدی زاده و 2 نقره فرخیان و صنعتکاران، برای دومین بار بر بام دنیا ایستاد. او در گفت‌وگویی مفصل با ایسنا صفحات زندگی خود را ورق زد که در ادامه بخش‌هایی از آن از نظر شما می‌گذرد.

پدرم جزو مجاهدین جنبش مشروطه در ایران بوده و درکنار ستارخان و باقرخان جنگیده است و متاسفانه وقتی فقط 4 سال سن داشتم سایه پرمهر پدر را از دست دادم. پدرم برای ماموریتی به بابلسر آمد و دیگر در همان جا ماندنی شد و من هم درهمان بابلسر به دنیا آمدم تا 16 سالگی در بابلسر بودم و برای کمک به امرار معاش خانواده از 13 تا 16 سالگی شغل صیادی داشتم و تابستان هم بنایی می‌کردم. همان موقع برادر بزرگترم را در تهران بدلیل مشکلات سیاسی دستگیر کردند و به زندان انداختند پس از این ماجرا ما هم خانوادگی به تهران مهاجرت کردیم و توانستم درسم را در پایتخت ادامه بدهم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: