بانكداري ايراني - روزنامه قانون در گفت وگویی با ناصرفکوهی استاد و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ، نوشت: در مورد انتخابات ریاست جمهوری به نظر من، ما هنوز راهی طولانی در پیش داریم تا آن را به انتخاباتی با معیارهای آرمانی برسانیم.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: «نکته مثبت تمام انتخابات در جمهوری اسلامی از نخست تا امروز در تداوم و پیوستگیشان بوده است و نقطه ضعفی که هنوز در آنها باقیمانده در فرآیندهای سلبی و محدودکننده برای انتخابشدن و انتخابکردن است و هرچه در هرم سیاسی به سوی بالا حرکت میکنیم، این امر بیشتر میشود. این در حالی است که در نظام جهانی، هرم در حال کوتاهترشدن است وبنابراین باید برای برنامههای استراتژیک سیاسی این امر را در نظر گرفت».
ناصرفکوهی، استاد و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ با طرح اظهارنظرهای بالا به پرسشهای «قانون» در خصوص جنبههای مختلف انتخابات ایران و همچنین رفتارهایی که در فضای انتخابات مشاهده میشود، پاسخ داده است:
**قانون انتخابات و در کل فضای انتخابات ایران را چگونه تحلیل میکنید؟
اولا این امر بستگی به انتخابات در برهههای مختلف دارد. چون هر انتخاباتی مسائل، چارچوبها، مشکلات و جنبههای مختلف خود را دارد. در ثانی پاسخ به این پرسش و سایر پرسشها را من شخصا میتوانم فقط از دیدگاه علوماجتماعی بدهم که بیشک این مدل پاسخگری با پاسخ به شیوه علومسیاسی و حتی حقوقی متفاوت است. اما با توجه به نزدیک بودن انتخابات پیشرو در اینجا درباره این دو انتخابات اظهارنظر میکنم.
همواره در رشد دموکراسی و استحکام و قدرتیافتن آنها، قدرتگرفتن پایههای اجتماعی و بالارفتن اعتماد اجتماعی، موضوعی رعایت شده و آن این است که گستره کنشگران اجتماعی که دارای حق انتخاب کردن و انتخاب شدن دارند، باید دایما افزایش و حلقه افرادی که فاقد این حق هستند، کاهش یابد.
در ابتدای انقلابهای دموکراتیک، بسیاری از مشخصات اجتماعی به خصوص جنسیت وفقر، مانع از حق انتخابشدن و حتی انتخابکردن میشد اما امروز همه دموکراسیهای معتبر درجهان، این موانع را برداشتهاند. در مورد انتخاب ریاستجمهوری در سیستمهای جمهوری، لزوما نمیتوان به سمت گسترش بسیار زیاد رفت و عموما در نظامهای دموکراتیک شرایطی میگذارند تا افرادی که از اعتبار حداقلی اجتماعی، تجربه سیاسی و اعتماد برخوردار هستند، بتوانند در مقام انتخابشدن قرار بگیرند.
دلیل این امر خصوصیت حاکمیت شاهانه(régalien)در این مقام است که ریشهاش به انقلاب فرانسه و سپس به شروع جمهوری پنجم(1958) و شخصیت کاریزماتیک شارل دوگل در این کشور میرسد. برای مثال در فرانسه شرط آنکه یک نامزد بتواند در این انتخابات ثبت نام کند، برخورداری از امضای تایید 500 تن از افراد انتخاب شده در فرآیند دموکراتیک در ردههای مختلف کشوراست اما در سایر موارد انتخابات باید همیشه بیشترین دربرگیرندگی و بیشترین میزان از جذب مردم و کمترین حد از طرد و سلب را داشته باشد.
درخصوص انتخابات شوراها یا آنچه در جهان امروز به آن انتخابات محلی یا حکومتهای محلی(شهرداری) گفته میشود، باید دانست این نوع از انتخابات به احتمال بسیار زیاد در آینده، پلی خواهند بود که نظامهای مبتنی بر تفویض اختیار به نمایندگان سیاسی حرفهای را به نظامهای دموکراسی مستقیم وصل خواهند کرد. بنابراین باید برای بهبود شرایط برگزاری و بالا بردن کیفیت و آزادی در آنها، بیشترین تلاش را کرد و ابزارهای کنترل سلامت آنها و ارزیابی عملکرد نمایندگان را از طریق باز کردن فضای مطبوعاتی و رسانهای به حداکثر رساند.
در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیز به نظر من، ما هنوز راهی طولانی در پیش داریم تا آن را به انتخاباتی با معیارهای آرمانی برسانیم و این راه ممکن است به پایان نرسد زیرا در همه جهان، هرمهای سیاسی در نظامهای سیاسی در حال کوتاهتر شدن بیشازپیش هستند. به عبارت دیگر، هرچه امکان انتخابات و انجام کنش سیاسی در سطح پایین بیشتر پیش آید، نیاز به اعمال قدرت در سطح بالا کمتر میشود که البته این یک چشمانداز درازمدت است.
امروز در مباحث سیاسی و جامعهشناسی سیاسی به این موضوع پرداخته و تلاش میشود چشماندازهای جامعهای با حداکثر مسئولیت از پایین که نیاز به کمترین دخالت از بالا داشته باشد، فراهم شود. البته برای این امر نیاز به اصلاحات اساسی، گسترده و پایهای در جهان وجود دارد و تا زمانی که قدرتهای بزرگ براساس کشتار و غارت دیگر مردم جهان، کشورهای خود را هدایت میکنند، نمیتوان انتظار رسیدن به چنین موقعیت آرمانیای را داشت.
در یک کلام، نکته مثبت تمام انتخابات در جمهوری اسلامی از ابتدا تا امروز در تداوم و پیوستگیشان بوده است و فرآیندهای سلبی و محدودکننده برای انتخابشدن و انتخابکردن نیز نکته منفی است که هنوز در آنها باقیمانده است و این امر هرچه در هرم سیاسی به سوی بالا حرکت میکنیم، بیشتر میشود. این در حالی است که در نظام جهانی، هرم در حال کوتاهترشدن است و باید برای برنامههای استراتژیک سیاسی این امر را در نظر گرفت.
**آیا روش فعلی را برای ترغیب مردم برای رای دادن و تشکیل دولتی کارآمد مطلوب میدانید؟
نمیدانم منظور از «روش فعلی» چیست چون درحال حاضر روشی که بتوان آن را «روش مورد استناد» دانست، نمیبینم. آنچه بیشتر به نظر میرسد، این است که همه گروهها و شخصیتها در زمان انتخابات ناگهان رو به سوی مردم میآورند و سختگیریها و اقدامات آمرانه و مزاحم زندگیخصوصی مردم را کم میکنند، حرفهای مردم پسند میزنند به دیگران ایراد میگیرند و گناه مشکلات را برعهده این و آن میاندازند و حتی در «افشای» این و آن، گاه ادب و اخلاق را زیر پا میگذارند.
این به نظر من روش نیست بلکه نوعی سازوکار خود انگیخته و غیرکارا است که اگر مطالعات دقیقی در خصوص آن وجود داشته باشد، شاید نشان دهد که اصولا تاثیری در بالا بردن میزان مشارکت یا روی آوردن مردم به نامزد یا گروه سیاسی خاصی ندارد.
به نظر من بیشتر مردم ایران با امید به آینده و با اعتقاد به اینکه شعارهای انقلاب میتوانند به تحقق در بیایند- باوجود اینکه سالهای زیادی بگذرد- رای میدهند و در انتخابات مشارکت میکنند. کمااینکه حتی کسانی که رای نمیدهند بر این گمان -البته به نظر من اشتباه - هستند که اگر رای ندهند، آن شعارها زودتر به تحقق میرسد زیرا تغییری سیاسی درکشور ایجاد خواهد شد. من گمان نمیکنم هیچ ایرانی صادقی باشد که مخالف شعارهایی چون استقلال و آزادی و عدالت برای خود و هموطنانش باشد و حاضر نباشد در این راه قدم بردارد. به گمان من، روشنفکران و دانشگاهیان وظیفهای اخلاقی دارند و آن وظیفه این است که بیش از آنکه از شخص خاصی دفاع کنند، به مردم کمک کنند که شرایط کشور و شرایط جهان را درک کنند. باید به مردم نشان دهند که با تحکیم دموکراسی و نهادهای آن از جمله انتخابات، این شانس بسیار بیشتر است تا با ندیده گرفتن و بیاعتنایی کردن به این نهادها و فرآیندها که هیچ شانسی برای رسیدن به هیچ هدفی جز انفعال بیشتر و بیشتر در کشور نداشته و ندارند.
**آیا باید بین انتخاباتی که رییسجمهور مستقر نیز به عنوان کاندیدا در آن حاضر است با سایر انتخابات فرقی قایل شد؟
اینگونه انتخابات پس از یک دوره به مردم این امکان را میدهد که فرصتی بیابند تا نظر خود را درباره عملکرد دولت بدهند و به دولتها نیز امکان میدهد نتیجه کارهای خود را با دقت و مطالعه بر تغییرات آرا مشاهده کنند. بنابراین اینگونه انتخابات در واقع نوعی استراحت در میانه راه است برای آنکه اصلاحات لازم در حکومتها انجام بگیرد و برنامهها تکمیل شوند. اما اگر دولتی که بر سرکار آمده، اشتباهات فاحشی کرده باشد و چنان همه چیز را بر همریخته باشد که نتواند برای دوره دوم نیز شانس داشته باشد، روشن است که اغلب نظرها بر تلاش برای تغییرش خواهد بود اما فکر نمیکنم ما در حال حاضر در چنین موقعیتی باشیم وحتی مخالفان اصولگرای جدی دولت نیز چنین نظری داشته باشند.
دولت آقای روحانی تلاشهای زیادی در بسیاری از زمینهها کرده است که به نظرم از ایشان دولتی با اراده میسازد. مثلا این دولت در حوزههای اقلیتهای قومی، مبارزه با تحریمها و استحکام استقلال ملی و تقویت نهادهای حکومتی و غیره، عملکرد مثبتی داشته است. این مسائل البته به معنی آن نیست که حتما باید به ایشان رای داده شود یا اینکه نقدی به عملکرد آقای روحانی وارد نیست بلکه به این معناست که معمولا در هیچ نظام عاقلانهای، دولتی را که در مجموع دارد خوب کار میکند را در میانه راه کنار نمیگذارند و در سیستمهای قانونی دموکراتیک در جهان که دو دورهای هستند، میانه راه، پایان دوره اول است.
در دوره اول، همه حکومتها به نوعی زیر تیغ داوری سخت مردم هستند و باید کارهای دولتهای پیشین را جبران کنند. اما در دوره دوم، قدمهای مستحکمتری را میتوانند بردارند و البته باید به آینده سیاسی خود و گروه و حزبشان نیز توجه داشته باشند. دلیل اینکه عموما به حکومت مستقر اعتماد میشود، آن است که فرصت کافی داشته باشد تا انتهای منطق حکومتی خود پیش برود. شاید این کارگاه درست نباشد و مشخص باشد که حکومتی نباید به دوره دوم برسد اما بههرحال آنچه میگویم، جنبه عمومی دارد.
**در فضای رقابتی، دولتی که برای تمدید موقعیت تلاش میکند در موقعیت بهتری نسبت به کاندیداهای دیگر قرار دارد یا کار سختتر ی نسبت به رقبای پیش رو دارد؟
بدون شک کار این دولت نسبت به رقبا سادهتر است. اما این موضوع در زمانی صدق میکند که میزان مدنیت و حقوق شهروندی در آن کشور در موقعیتهای خوبی قرار داشته باشد. برخوردهایی که نامزدهای محترم در برنامههای مناظره با یکدیگر داشتند، شایسته یک نظام دموکراتیک نبود. بهتر است از برخوردهای شخصی، افشاگریها و وعدههای کودکانه برای پرداخت پول به مردم و این قبیل کارها جلوگیری کرد؛ در این صورت میتوانیم بگوییم که کار حکومت در قدرت سادهتر است اما در شرایطی که مدنیت و تجربه سیاسی پایین باشد یا در کشوری که اقتصاد شبا فرآیندی به نام پرداخت یارانه به صورت دراز مدت تخریب شده باشد، شاید بتوان از پرداخت بیشتر یارانه صحبت کرد که رای جمع کرد.
به نظر من دولت چندان نیز در امان نیست و نیاز به کمک و تشریح صادقانه اوضاع دارد تا مردم بتوانند به آن دولت اعتماد کنند و متوجه تو خالی و خطرناک بودن این وعدهها بشوند. خوشبختانه هر دو جناح در هفتههای گذشته، از خلال شخصیتهای مسئول خود مواضعی گرفتهاند که فراتر از جناحهایشان اینگونه رفتارها را محکوم کرده بودند و این جای تقدیر دارد.
**اما این روزها شاهد افزایش وعدههای توخالی هستیم. چه راه کاری میتواند از طرح چنین وعدههایی جلوگیری کند؟
متاسفانه در کشورهای جهان سوم به دلیل پایین بودن سطح فرهنگ و توسعه، همیشه شاهد این روندها هستیم. حتی در کشورهای توسعه یافتهای که به فرهنگ مردم توجه نکردهاند، پوپولیسم شانس دارد؛ نگاه کنیم به انتخابات آمریکا که در آنفرد نیمهدیوانه، بیسواد و بیتدبیری چون ترامپ میتواند نیمی از آرای مردم را با شعارهایی کاملا توخالی نصیب خود کند یا نگاه کنیم به کشوری مثل فرانسه که یکفرد فاشیست، یعنی خانم لوپن باز هم با شعارهای توخالی و با بهره بردن از نفرت ساده اندیشانه مردم توانست بیشتر از یک سوم آرای کشور را به خود اختصاص دهد. ما نیز تافته جدا بافته نیستیم.
اینجا نیز هروقت مردم نسبت به واقعیتها ناآگاه باشند، میتوان آنها را فریب داد و شعارهای توخالی داد اما مسئولان سیاسی باید دقت کنند که این کار حتی اگر برای آنها رای بیاورد وحتی اگر آنها را به کرسی بنشاند، موقعیتهایی غیرقابل دفاع و غیرقابل تصور در کشور ایجاد میکند که همه را با خطر روبهرو خواهد کرد. از سیاستمداران هر جناحی این انتظار میرود که با مسئولیت بیشتری نسبت به این موضوع نگاه کنند. من گمان میکنم مردم تجربه دو دولت نهم و دهم که اقتصاد کشور و بسیاری از نهادهای انقلاب را ویران کرد، فراموش نخواهندکرد.
کشوری که یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و نظامی که در ابتدای این دولتها در جهان پذیرفته و در حال پیشروی و استحکام خود در منطقه و در کل جهان بود، زیر سختترین ضربات تحریم و قطعنامههایی بود که حتی دوستان دیپلماتیک ایران در منطقه و جهان نیز، آنها را وتو نکردند. این موارد باید تجربه باشد برای آینده ایران. تورم وحشتناکی که در کشور به وجود آمد، اشرافیگری در رفتارها و مصرف و وضعیت توزیع و انباشت ثروت، افزایش فساد، افزایش نژادپرستیها با ایدئولوژیهای فاشیستی ایرانپرستی که مسئولان دولت پیشین میدادند و بسیاری از مسائل دیگر، به نظر من همگان و بهخصوص جناح اصولگرا را باید بهآن وا می داشت که از سخن گفتنهای پوپولیستی برای همیشه فاصله بگیرند.
**سوال این است که جامعه چه واکنشی به وعدههای توخالی نشان میدهد؟ آیا آگاهی عمومی به حدی است که شعارهای پوپولیستی تاثیرگذار نباشند؟
جامعه به نظر من در ناآگاهترین بخشهایش ممکن است هنوز به اینگونه وعدهها باور داشته باشد و دستکم این چیزی است که ما فکر میکنیم. اما اگر چنین نباشد یعنی کم کاری از کسانی بوده است که وظیفه آگاهیرسانی به مردم را برعهده داشتهاند.
اینکه مردم ما هنوز ندانند که معنای پخش مستقیم پول یعنی تورم وحشتناک که زندگیشان را به باد خواهد داد یا ندانند سیاست ورزیدن با وعده دادن هممعنا نیست، نمیتوان کاری را پیش برد. توان و اراده خود مردم است که میتواندحکومت و سیاستمداران را وادار کند که راه درست را بروند.
اگر مردم تصمیم درست درباره آینده خود نگیرند، نمیتوانند امیدوار به چیزی باشند. به نظر من جامعه ما عاقلتر از چهار سال پیش شدهاست و مردم ما متوجه هستند که مشارکت بالا و رای درست میتواند آنها را از موقعیت نامساعدی که به خصوص از لحاظ اقتصادی دچارش هستند تا اندازهای بیرون بیاورد و اما عدم مشارکت و رای نادرست مردم شاید آنها را درون گودال فقر بیندازد و برای همیشه غرق کند. البته این برای دولت منتخب نیز مسئولیتآور است و باید سیاستهای نولیبرالی را ترککرده و به سمت ساختن یک دولت رفاه واقعی روی بیاورد و اشتباهات دور نخست را تکرار نکند.
**مناظرههای انجام شده را چطور تحلیل میکنید؟
به نظرم ما هنوز برای اینگونه برنامهها آماده نیستیم. البته موافق این هستم که کنش مناظره انجام بگیرد و برای آن تمرین شود چون تنها با این امر است که میتوانیم به موقعیتهای بهتری برسیم ولی هنوز با مناظرههای باکیفیت فاصله زیادی داریم. نامزدها در مناظرهها نه رعایت حال خودشان و نه مراعات نظام را کردند. آنها با افشاگریهایشان سبب پایین رفتن اعتماد سیاسی به طورکلی شدند.
**با توجه به فضای فعلی نتیجه را چگونه پیشبینی میکنید؟
به نظر من در دوره نخست شاهد مشارکت بالای هفتاد درصد خواهیم بود و آقای روحانی در همین دوره با اختلاف دو تا هشت در صدی یعنی با رای حدود 52 تا 58درصد پیروز انتخابات خواهد شد. اما این فقط یک تحلیل براساس شواهد و دادههایی بسیار نسبی است و فقط در صورتی امکان پذیر است که همه چیز به خوبی و درستی برگزار شود و آرامش برقرار باشد.
انتخاب ترامپ در آمریکا نشان داد که بهتر است جوانب احتیاط را رعایت کنیم اما گمان من آن است که مشارکت اگر بالای 70 درصد باشد -که به نظرم خواهد بود- آقای روحانی با رای بالای 52درصد در دوره اول انتخاب خواهند شد.
*منبع: روزنامه قانون، 1396.2.25