بانكداري ايراني - روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی، نوشت: تب انتخابات آنقدر بالاگرفته که جمعه برای مناظره آخر بسیاری از خیابانها خلوت شدند و بسیاری از مردم برای دیدن آنها خودشان را به جایی که تلویزیون باشد و البته جمعی مشتاق، رساندند.
در گزیده ای از این گزارش می خوانیم: همانها وقتی نامزد مورد نظرشان با تندترین کلمات به رقیب حمله میکرد از شادی در پوست خود نمیگنجیدند و هنگامی که نوبت به حریف میرسید از ترس آنچه فاش خواهد شد، اضطراب کشیدند اما بعد از تمامشدن مناظرهها اغلب مردم از خودشان سؤال میکردند که در طول سالها مسئولان چهکار میکنند و آیا همه آنها در حال سوءاستفاده از قدرت هستند؟
این احساس را افشاگریها و حملههای پیدرپی نامزدها به همدیگر ایجاد میکند، نامزدهایی که بعدا پیروزی فرد منتخب را تبریک میگویند و اگر او را در مراسمی ببینند، لبخند میزنند اما نمیدانند که تأثیر بلندمدت حرفهایشان بر روان مردم و احساسشان چه خواهد بود. این تأثیر آنقدر جدی است که هفته گذشته وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نشست خبری خود از کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری درخواست کرد سلامت روان مردم را در نظر بگیرند.
سیدحسن هاشمی در حاشیه مراسم روز جهانی سلامت، درباره تأثیر فضای انتخاباتی بر سلامت روان مردم گفت: «ما در این موضوع میتوانیم مثل هر مقوله دیگر باعث آسیبزدن به سلامت روان مردم یا نشاط آنها شویم. کسانی که تخریب و تحقیر میکنند، گزارش خلاف واقع و وعده بیجا میدهند، امید بیجا ایجاد میکنند یا سطح توقعات مردم را بالا میبرند، بر اعصاب و روان آنها اثر میگذارند. واقعیات و مشکلات را صادقانه بگوییم. توقعهایی که ایجاد میکنیم باید مطابق داشتهها و شرایطمان باشد. سالهاست به غربیها انتقاد میکنیم اما الگوی ما در انتخابات مناظرات، رفتارهای سیاسی و نقد رقیبان مانند آنهاست. باید متوجه شویم مسیری که در پیش گرفتهایم، اسلامی و بهصلاح کشور نیست و با روح و روان مردم سروکار دارد و به آن آسیب میرساند. ما در رسانهها بهطور دائم افکار متضاد میبینیم که این مردم را گیج میکند. باید به آموزشهای دینی و سنت خودمان برگردیم که این کار بهصلاح مملکت خواهد بود.»
به گفته وزیر بهداشت، آگاهی حق مردم است اما باید دید سیل اطلاعاتی که گاه بهصورت غلط به سمت جامعه روانه میشود، چگونه مردم را دچار ابهامات عجیبی میکند که دیگر رهایییافتن از آن غیرممکن است.
محمدامین قانعیراد، جامعهشناس هم درباره محتوای مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری و صحبتهای کاندیداها هشدار میدهد و میگوید: «میتوان از دو بُعد به مناظرهها نگاه کرد؛ یکی اینکه کاندیداها در مناظرهها حرفهایی زدند که خوب بود آنها را مطرح نمیکردند.»
قانعیراد با بیان اینکه این موضوع از طرفی هم میتواند پیامد مثبتی داشته باشد، میگوید: «اگر فردی امروز کار اشتباهی انجام دهد و 30 سال دیگر بخواهد هر مسئولیت دولتیای را بپذیرد، سرانجام پروندهاش روشن خواهد شد و بالاخره باید یک روز پاسخگوی عملکردش باشد. این موضوع ممکن است به فسادزدایی کمک کند چون واقعا کنشهای فساد در زمینههای مختلف جامعه ما زیاد شده است و مسئولان هم بهدلیل فضای غیرشفافی که وجود داشته، فکر میکنند کسی از کارهایی که انجام میدهند، خبردار نمیشود.»
او ادامه میدهد: «این موضوع به سیاستمداران ما میگوید، اگر از نظر مادی و اقتصادی هم خطایی کرده باشید، باید پاسخ دهید و حتی اگر بهصورت رسمی هم با آنها برخورد نشود، موقعیتهای اجتماعی، شما را به جوابگویی و پرسش میکشاند.
باید از این موقعیت بهنحو مثبت استفاده کرد و آن را به افشاگریهای افراد علیه یکدیگر نکشاند. کسی که خودش را در حد کاندیدای جایگاه ریاستجمهوری میداند و میخواهد مدیریت کلان جامعه را در دست بگیرد، باید آماده آن هم باشد که عملکرد گذشتهاش زیر ذرهبین برود. از طرفی، دیگران هم متوجه میشوند که اگر مدیریت 10 جای دیگر را هم برعهده داشتند و اقدامی انجام دادند که دیگران از آن گذشتند، زمانه چندان فراموشکار نیست و بالاخره زمانی فرامیرسد که این موضوع برجسته شود.»
قانعیراد با اشاره اینکه مسائل زیادی در مناظرهها مطرح شد، میگوید: «خوشبختانه برخلاف دوره گذشته، اینطور نبود که افراد زیر سؤال بروند و بیشتر، نهادها زیر سؤال رفتند؛ مثلا نحوه عملکرد شهرداری مطرح شد یا عملکرد نظام بانکی و دولت فعلی مورد نقد قرار گرفت. این، امتیاز محسوب میشود که بتوانیم انتقادها را از جنبه فردی به سمت نهادی ببریم. از طرفی ممکن است اعتماد اجتماعی نسبت به مسئولان کاهش پیدا کند. من دیدم که درباره مدارک تحصیلی افراد هم صحبت شد و این موضوع میتواند نسبت به عملکرد شهرداری و دولت، بیاعتمادی ایجاد کند. ممکن است در مواقعی، شهروندان گستاخ شوند و بگویند وقتی دیگران در سطح کلان از قانون تخطی میکنند، چرا ما نکنیم. اگر بعد از انتخابات، عزم جدی برای مبارزه با فساد از طرف مسئولان دیده شود و مردم احساس کنند که مسئولان دارند با این موضوع برخورد میکنند، کمکم این ذهنیت برایشان ایجاد میشود که ما در حال گذار هستیم و به سمت حاکمیت شفافتری حرکت میکنیم و هر کسی که نتواند خودش را با این شرایط گذار انطباق دهد، درواقع بازنده است اما اگر احساس کنند فقط در زمان انتخابات حرفهایی مطرح شد و از آن گذر کردند و رویه قبل ادامه پیدا میکند، حتما مردم هم آلوده خواهند شد و شاهد فساد گستردهتر خواهیم بود.»
قانعیراد میگوید: «باید عزمی جدی برای مبارزه با فساد در کشور از طرف قوهقضائیه، دولت و مجلس شکل بگیرد و این رانتها و توزیع منابع برحسب روابطی که افراد با نهادها دارند، به پایان برسد و جامعه به سمت سالمسازی نهادی حرکت کند. اگر نتوانند اعتماد مردم را به این پدیده جذب کنند، طبیعتا باید شاهد این باشیم که فساد به یک امر گسترده اجتماعی و به پدیدهای فراگیر تبدیل شود.»
این جامعهشناس در پاسخ به اینکه برخی از مردم هستند که به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند، تأثیر صحبتهای کاندیداها در این قشر از جامعه چیست که به تحلیلها و بازخوردهایی دسترسی ندارند که دیگران در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند؟ توضیح میدهد: «طبیعتا آنها به یکسری گفتوگو، تجزیه و تحلیل موقعیتها که در شبکههای اجتماعی صورت میگیرد، وارد نمیشوند. معمولا این افراد از رسانهای مثل تلویزیون فقط دریافتکننده هستند و این برای آنها سنگینتر و تغییر ذهنیتشان هم در آینده مشکلتر است. شهروندان معمولی یا طبقات متوسط فرهنگی تحتتأثیر رسانههای خرد هستند و اطلاعاتشان را فقط از رسانههای کلان نمیگیرند اما برخی افراد که به رسانههای خرد دسترسی ندارند، فقط به رادیو و تلویزیون دسترسی دارند، بههمیندلیل فکر میکنم اعتماد آنها بیشتر آسیب میبیند و بازگرداندن این اعتماد به آنها کمی مشکلتر خواهد بود.»
قانعیراد میگوید: «در مجموع باید شرایط را به نفع نوعی یادگیری در جامعه تغییر دهیم. اتفاقاتی در این مناظرهها افتاد که باید به یادگیری اجتماعی ما کمک کند و سیاستمداران، روشنفکرها، دانشگاهیها و اصحاب رسانه سعی کنند، این گفتوگوها را به شیوهای تفسیر کنند تا به یادگیری اجتماعی منجر شود زیرا ممکن است گروههایی مثل مخالفان نظام جمهوری اسلامی، از این فرصتها استفاده کنند و نتایج متفاوتی بگیرند. شهروندان معمولی که نمیخواهند درس مثبتی از این موضوع بگیرند نیز ممکن است بگویند وقتی مسئولان درگیر فساد هستند، چرا کاری را که از دست ما برمیآید، انجام ندهیم؟ اما گروه نخبگان فرهنگی، سیاسی و فکری که رسالتی برای جامعه قائل هستند، باید شرایط را به نحوی تفسیر و بازتولید کنند که به یادگیری اجتماعی دامن بزند و به آن، بهمثابه یک کلاس درس نگاه شود، این کلاس به ما میگوید که باید شفافتر عمل کنیم و نهادهایمان باید قاعدهمند و قانونمدارتر باشند.»
*منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه، 1396.2.25