روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به قلم رضا بردستانی نوشت: حادثه قطار در منطقه«هفتخوان» سمنان را که متاسفانه در آن جان دهها هموطن ما گرفته شد! باید یکی از نمایان ترین نمادهای سوءاستفادههای سیاسی از حادثهای تلخ دانست که در آن منتقدان و گاه مخالفان و رقبای حسن روحانی در زیر پا نهادن اخلاق حرفهای و نیز اخلاق اجتماعی، تلاش داشتند تا گوی سبقت از هم بربایند!
در ادامه این گزارش می خوانیم: درسایه پرداختن به حواشی گاه بی نهایت نامربوط سیاسی! این مسئله پدیدار شد که اصل موضوع شاید برای همیشه در محاق نادیده انگاری باقی بماند و زوایای تاریک و روشن این حادثه بدون بررسی دقیق به بایگانی سپرده شود.
انتخاب تیترهایی شرم آور از جمله«قطار شرمساری» و به راه انداختن جوی مسموم با طعم انتقام از تیم همراهی کننده رئیس دولت تدبیر تا بدان جای پیش رفت که برخی با عذرخواهی و استعفا نیز آرام و قرار نگرفتند و خواستار استیضاح حداقل نیمی از کابینه حسن روحانی شدند. درهمآمیختن اطلاع رسانی و سیاسیکاری در کنار تبدیل یک حادثه تلخ که حاصل خطایی انسانی بود با مهمترین مباحث روز سیاست داخله و سیاست خارجی، چندان جو روانی ناامنی ایجاد کرده بود که گویی این دولت تدبیر بود که مقدمات برخورد دو قطار را فراهم آورده بود!
از حمله به برخی از وزرا از جمله وزیر راه و شهرسازی و نیز وزیر صنعت، معدن و تجارت گرفته تا حمله به دیگر ارکان دولت در سایه یک حادثه به واقع تلخ، در نهایت باعث شد تا مردم هرگز در جریان اصل و فرع ماجرا قرار نگیرند و در این میان تنها چند روزنامه اصولگرا و برخی روزنامههای حامی برخی چهرهها که در آتش رسیدن به حیاط پاستور در تب و تاب هستند حادثه قطار هفت خوان سمنان را به برجام، مذاکرات هسته ای، خرید ایرباس، مسکن مهر، قطع رابطه ایران با عربستان، مسابقات جام جهانی و غیره آن چنان گره زدند که این روزها و با اندکی فاصله از موضوع گاه در بهت و عجبی باور نکردنی فرو میمانیم که برای مثال برخورد دو قطار آن هم به واسطه عدم رعایت استانداردهای موجود و خطای محرز انسانی اساسا چه ارتباطی میتواند با برجام که پای هفت کشور را به میانه ماجرای مذاکرات هستهای کشانیده بود، داشته باشد.
هفتهها بعد از آن حادثه همچنان برخی از روزنامههای منتقد دولت با به راه انداختن روزشمار حادثه هفت خوان سمنان میکوشیدند تا در نهایت پرونده آن حادثه را با کلید زدن یک یا دو استیضاح در مجلس! پر بارتر نمایند، مسئلهای که با هوشیاری نمایندگان مردم و نیز توضیح دستاندرکاران حادثه فوق هیچگاه عملیاتی نشد.
**چرا پلاسکو مایه«شرمساری» نشد؟!
در آخرین پنجشنبه و آخرین روز دیماه95 و در حالی که جامعه همچنان در بهت درگذشتهاشمی بسر میبرد، به ناگاه خبری روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که نماد بلندمرتبه سازی تهران یعنی ساختمان نام آشنای پلاسکو اسیر حریقی گسترده شده است، حریقی که لحظه به لحظه بیشتر شد و در نهایت خبر فروریختن ساختمان نفسها را در سینه حبس کرد!
اسیر و گرفتار شدن چندین و چند آتش نشان جان برکف دل هر ایرانی دوست دار هموطنش را به درد آورد و ...
این حادثه در حالی اتفاق افتاد که هیچ خبرگزاری و روزنامه و گروه اطلاع رسانیای حرف از تقابلهای آن چنان به میان نیاورد، تیترهایی که در آن شرمساری و استیضاح دیده شود روی نیم صفحه روزنامهها جا خوش نکرد! حتی یک اظهارنظر تند سیاسی از جناح حامی دولت روانه اردوی مقابل نشد در حالی که شهردار در آرزوی پاستور که فعلا ساکن بهشت است! در نوک پیکان حملات قرار داشت، شهردار اصولگرایی که حداقل رسانههای او و دستگاههای تحت مسئولیت او از هیچ حمله و انتقاد تندی در حق حسن روحانی و دولت همراه وی کوتاهی نکردهاند؛ از بنرهای سطح شهر در هنگامه مذاکرات گرفته تا نشریاتی که در حوزه وظایف وی قرار دارند! باز هم هیچ رسانه نزدیک به دولتی حاضر نشد از این ماجرای خیلی خیلی تلخ سوء استفادهای سیاسی نماید! سوء استفادهای که در حادثه قطار سمنان به خوبی مورد استفاده قرار گرفت.
شهردار اصولگرا و شورای شهر تا بن دندان اصولگرا هم نتوانست رسانههای حامی دولت و قرار گرفته در اردوی مقابل اصولگرایان را مجاب کند تا قدمی از حوزه تخصصی خود یعنی اطلاع رسانی؛ ارائه تحلیلهایی کارشناسانه، بررسی موضوع از لحاظ فنی وحقوقی و مواردی از این دست پای فراتر نهند در حالی که اصل موضوع یعنی نه حریق که موارد دیگری از جمله مقدماتی که به این فاجعه منتهی شد دال بر این موضوع بود که نه شورای شهر و نه شهردار تهران حواسشان آن چنان باید و شاید به مدیریت شهری و پیش بینی حوادث این چنینی نبوده است، کمبود امکانات آتشنشانان و نیز ضعف مشهود مدیریت بحران، چیزهایی بود که در یک بستر بداخلاقیهای سیاسی و رسانهای میتوانست آبستن حملات مقابله به مثل گونه قرار بگیرد و اما هرگز چنین اتفاقات تلخی نظیر آن چه در حادثه قطار هفت خوان سمنان رخ داد در حادثه دردناک پلاسکو تکرار نشد!
پلاسکو شاید به این دلیل مایه شرمساری نشد که اطلاعرسانی براساس ذات و روحیه اخلاقی رسانهایبودن تنظیم شد، دنبال مقصر هم اگر گشتند با تحلیل و کار کاشناسی گشتند که اگر جز این بود قطعا پلاسکو بیش از همه حوادث این چند سال اخیر میتوانست مایه شرمساری کسانی قرار گیرد که به دنبال گرو کشیهای سیاسی از ذهن و روان مردمی هستند که اسیر حادثههایی تلخ شده اند.
پلاسکو شاید به این دلیل مایه شرمساری نشد که هیچ رسانه حامی دولتی حاضر نشد تا فضای حرفهای و اخلاقی اطلاعرسانی را به سیاست بازی و سیاسی کاری آغشته نماید حتی اگر از حادثه قطار سمنان گلایه مند بودند. در این چند روز رسانههای حامی دولت بلوغ رسانهای و قدرت غلبه بر احساسات خود را نشان دادند و حرفهایبودن و اخلاق محور بودن خود را به زیبایی به رخ کشیدند تا آلام مردم زخم خورده، عمیق تر نشود! شاید اگر شهردار اصلاح طلب بود، پلاسکو هم مایه شرمساری دولت تدبیر شده بود!
**لاشخور سیاسی کیست؟
حال این پرسش مطرح است که به واقع لاشخور سیاسی کیست؟ رسانههای حامی دولت در قبال چنین حوادثی لاشخور سیاسی هستند یا کسانی که پس از حادثه قطار با جنازههای مردم بیگناه کاسبی سیاسی میکردند؟
*منبع: روزنامه آفتاب یزد، 1395.11.3