کد خبر: ۱۳۰۹۶۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۷ - 13 April 2018
آمریکا که همواره ادعای رهبری، صلح آفرینی ومدیریت نظام بین الملل را دارد اکنون در رقابت باچین عقب مانده است؛کشوری که واشنگتن در استراتژی امنیت ملی سال 2017 خود آن را رقیب استراتژیک دانسته و فعلا در مدیریت بحران جدی شبه جزیره کُره که کاخ سفید در ایجاد آن قویا نقش داشته موثر گام برداشته است.

بانكداري ايراني - آمریکا که همواره ادعای رهبری، صلح آفرینی ومدیریت نظام بین الملل را دارد اکنون در رقابت باچین عقب مانده است؛کشوری که واشنگتن در استراتژی امنیت ملی سال 2017 خود آن را رقیب استراتژیک دانسته و فعلا در مدیریت بحران جدی شبه جزیره کُره که کاخ سفید در ایجاد آن قویا نقش داشته موثر گام برداشته است.

آمریکا و چین از ابتدای فروردین ماه امسال آشکارا در شرایطی قرار گرفته اند که برخی تحلیلگران از آن با عنوان «جنگ تجاری» یاد می کنند. امروز دفتر نمایندگی تجاری آمریکا فهرست جدید خود را برای اعمال تعرفه بر 1300 کالای وارداتی دیگر از چین به ارزش 50 میلیارد دلار منتشر کرد. وزارت بازرگانی چین نیز اعلام کرده است بر 128 قلم کالای وارداتی از آمریکا تعرفه اعمال کرده است. 
آمریکا ماه گذشته تصمیم گرفت با وجود اعتراضات جهانی، بر واردات فولاد از برخی از کشورها از جمله چین 25 درصد و بر واردات آلومینیوم نیز 15 درصد تعرفه اعمال کند. همچنین سخنگوی وزارت خارجه چین نیز اعلام کرده است اگر آمریکا اصرار به مبارزه تجاری دارد چین به طور قاطع تا آخرین لحظه می ماند و کنار نمی کشد اما در عین حال تاکید کرده است: «باب مذاکره همواره باز است اما مذاکره باید براساس احترام متقابل و رفتار برابر صورت گیرد. چین جنگ تجاری برپا نمی کند و نمی خواهد به جنگ تجاری بپردازد، اما ما از نبرد تجاری هراسی نداریم.»
این وضعیت تنها گوشه کوچکی از تابلوی بزرگی از رقابت چین و آمریکاست. دو کشوری که صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری مشترک در خاک یکدیگر دارند، هر دو صاحب بزرگ ترین اقتصادهای دنیا هستند، در ردیف صادر کنندگان تسلیحات قرار دارند و با این وجود آمریکا اعلام کرده که چین رقیب و تهدید استراتژیک برای واشنگتن است. این دو کشور هر دو برای کسب قدرت و تحقق منافع خود تلاش می کنند اما به نظر می رسد آمریکا همچنان به بحران سازی در منطقه استراتژیک خاورمیانه و غرب آسیا ادامه می دهد وچین تصمیم گرفته است با مدیریت بحران های منطقه ای قدرت خود را تقویت و تثبیت کند که نمونه آن را می توان در تلاش های پکن در مدیریت شبه جزیره کُره مشاهده کرد؛ بحرانی که تاکنون اقدامات آمریکا فقط بر تنش موجود بر آن افزوده است.
**آمریکا: تداوم بحران سازی در غرب آسیا
آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی طی دوران جنگ سرد دو ابرقدرت حاکم بر جهان بودند اما با فروپاشی شوروی در سال 1991، آمریکا خود را ابرقدرت بلامنازع نظام بین الملل دید و با حادثه یازده سپتامبر سال 2001، جورج بوش پسر، جنگ «مبارزه با تروریسم» را اعلام کرد و با این بهانه به افغانستان حمله کرد. به این ترتیب، واشنگتن برای جلوگیری از دستیابی هر قدرت دیگری به منابع نفت خلیج فارس و خاورمیانه و تداوم حضور خود در این منطقه نفت خیز استراتژیک، به منطقه پهناور آسیای مرکزی وارد شد و در جمهوری های تازه استقلال یافته پس از فروپاشی شوروی، پایگاه نظامی تاسیس کرد تا سلطه خود را به منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هرچه بیشترتسهیل کند و گفته «هنری کیسنجر»، استراتژیست مشهور آمریکایی و وزیر خارجه سابق این کشور مبنی بر اینکه «نفت مهم تر از آن است که اختیارش در دست اعراب باشد»، محقق شود. 
از سوی دیگر، آمریکا این بار مستقیما در حیاط خلوت شوروی سابق مستقیما حاضر شد و تلاش کرد از قدرت یافتن روسیه نیز جلوگیری کند. آمریکا بعد از آن در سال 2003 به بهانه وجودتسلیحات کشتار جمعی در عراق (ادعایی که هرگز ثابت نشد) و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل به این کشورحمله کردتاآنچه که اکنون با نام«داعش» عراق و سوریه را ویران کرده و منطقه را با ناامنی گسترده حاصل از تروریسم تکفیری صهیونیستی مواجه کرده است، شاخه سازمان تروریستی «القاعده» باشد که در سال 2004 در عراق به تدریج موجودیت مستقلی برای خود تشکیل داد. اما می توان گفت اکنون دیگر آمریکا قدرت بلامنازع جهان نیست و با چند رقیب جدی در عرصه کشمش قدرت بین المللی مواجه است که شاید بتوان مهم ترین و مدعی ترین آنها را جمهوری خلق چین دانست. 
**آمریکا: چین؛ رقیب و تهدید استراتژیک 
اکنون جمهوری خلق چین کشوری است که بنا به شواهد و آمار و ارقام مراکز معتبر اقتصاد بین المللی، طی سال های آتی به لحاظ اقتصادی آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت وبه قدرت اقتصادی شماره یک جهان تبدیل خواهد شد. به عنوان مثال، «مرکز پژوهش های اقتصادی و بازرگانی لندن» پیش بینی کرده که این کشور تا سال 2032میلادی نخستین قدرت اقتصادی دنیا می شود. «ترامپ» در دوران مبارزات انتخاباتی خود نیز چین را تهدیدی برای بازگرداندن شکوه و بزرگی سابق به آمریکا می دانست و این کشور را به دستکاری ارزی متهم می کرد. وی با اشاره به سرقت فرصت های شغلی آمریکایی ها، از رویکردهای تجاری چین به شدت انتقاد کرده و پکن را عامل بسیاری از چالش های امنیتی شرق آسیا دانسته بود.
از دید ترامپ، چین به عنوان نظام کنترل کننده ارزش واحد پولی این کشور، از مزایای تجارت آزاد بهره می برد اما حاضر به رعایت قواعد آن نبوده است. ترامپ وعده داد که جلوی یکه تازی چین را در بازار این کشور و منطقه بگیرد اما نگاهی به آمار اقتصاد ماه های گذشته نشان می دهد، دستاوردهای وی برای تحقق وعده ها و تغییر الگوی رفتاری چینی ها در عرصه سیاسی و اقتصادی ناچیز است. علاوه بر این، دمکرات های آمریکا تلاش گسترده ای را برای شکل دادن به پیمان تجاری «ترانس پاسیفیک» انجام دادند تا با رفع موانع تجاری بین 12 کشور پیرامون اقیانوس آرام، گسترش همکاری اقتصادی بین اعضا و دستیابی به منافع مشترک، اتحادی نانوشته برابر توسعه نفوذ اقتصادی چین ایجاد شود اما ترامپ در یکی از نخستین اقدامات خود پس از ورود به کاخ سفید به خروج از این پیمان رای داد. از سوی دیگر، مجموع ذخایر اوراق بهادار آمریکا در چین به 1.2 تریلیون دلار رسیده و پکن، بزرگ ترین سرمایه گذار در آمریکا است.
در واقع، رقابت استراتژیک با چین اکنون دیگر به سیاست رسمی و اعلامی آمریکا تبدیل شده. این در حالی است که در دسامبر سال 2017، سند استراتژی امنیت ملی آمریکا منتشر شد و در آن از چین به عنوان یک «تهدید» و «رقیب استراتژیک» نام برده شده است. در این خصوص سخنان روز جمعه 29 دی ماه 1396 «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا در دانشگاه «جانزهاپکینز» جالب توجه است: «امروز رقابت با قدرت های بزرگ اولویت اول امنیت ملی امریکاست نه تروریسم. کشورهای متفاوتی همچون چین و روسیه انتخاب کرده اند که رقبای استراتژیک باشند. همکاری با متحدین و افزایش قدرت نظامی تهاجمی از ملزومات این استراتژی است. آمریکا هر روز از طرف چین و روسیه تهدید می شود؛ کشورهایی که به دنبال تغییر فضای دنیا و برقرار کردن مدل های حاکمیتی تمامیت خواه،‌ حفظ قدرت وتو بالاتر از کشورهای دیگر و حاکمیت بر اقتصاد و امنیت آنها هستند.» چین نیز در واکنش به این رفتار آمریکا و شناسایی پکن به عنوان قدرت رقیب، از آمریکا خواست ذهنیت جنگ سرد و بازی صرفا برد - باخت را کنار بگذارد. 
**چین و بازی زیرکانه با آمریکا
به نظر می رسد اکنون چین شکل جدیدی از نفوذ را در پیش گرفته است و سیاست خارجی و داخلی «شی جینگ پینگ» رئیس جمهوری چین از زمان ورود «ترامپ» به کاخ سفید بیش از قبل مورد توجه نشریاتی مانند «اکونومیست» قرار گرفته است. به عنوان مثال، این نشریه انگلیسی در شماره 14 دسامبر سال 2017 خود در مقاله ای به این پرسش مهم پاسخ داده است: با «قدرت زیرکانه» چین چه باید کرد؟ و در عین حال تاکید کرده است که گرچه آمریکا در دوران ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» رشد اقتصادی داشته است اما در مقاله ای بحث کرده است: «آیا رونق اقتصادی دوره ترامپ دوام خواهد داشت؟» نشریه آمریکایی «نیوزویک» نیز عنوان کرده که «شی جین پینگ» می تواند امپراتور جدید چین شود.
**آمریکا و چین: تداوم بحران سازی و تلاش برای مدیریت بحران 
به نظرمی رسدآمریکا همچنان مدل بحران سازی را در مناطق استراتژیک ادامه می دهد که نمونه آن را می توان آشکارا در حمایت ازرژیم های حامی تروریسم در کشور های درگیر با تروریسم در منطقه خاورمیانه به خصوص عراق و سوریه مشاهده کرد. نباید فراموش کرد که آمریکا در خصوص بحران کنونی شبه جزیره کره قویا نقش دارد و این بدعهدی آمریکایی ها در تحویل محموله های نفت به کره شمالی در دهه 1990 بود که باعث شد این کشور توقف (فریز) فعالیت های هسته ای خود را کلید بزند و با اخراج بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در مسیر دستیابی به بمب هسته ای گام بردارد. 
مواضع کاخ سفید در قبال کره شمالی طی ماه های اخیر که ترکیبی از تهدید و دعوت به مذاکره بوده است تاکنون نتیجه ای در بر نداشته و حتی باعث تشدید بحران شبه جزیره کره نیزشده است. در واقع، لفاظی‌های ترامپ به نوعی آتش این معرکه را داغ تر نیز می کرد. ترامپ، رهبر کره‌شمالی را با عبارت «مرد موشکی کوچولو» به سخره می گرفت و تهدید می کرد که کره‌ شمالی «زیاد دوام نخواهد آورد» و می گفت: «راه‌ حل‌های نظامی همچنان روی میز هستند، موشک‌ها روی این کشور قفل شده و خشاب‌ها پر شده‌اند.» از سوی دیگر، رییس جمهوری آمریکا بارها چین و روسیه را به خاطر آنچه مسوولیت ناپذیری برای مهار «پیونگ یانگ» خوانده، مورد انتقاد قرار داده است.
در واقع، تاکنون این پکن بوده است که برای مدیریت بحران در شبه جزیره کره و جلوگیری از افزایش تنش در شرق آسیا با موفقیت وارد عمل شده است ودراین خصوص « کیم جونگ اون»، رهبر کره شمالی را پای میز مذاکره کشانده است. می توان گفت آمریکا که همواره ادعای رهبری، صلح آفرینی و مدیریت نظام بین الملل را دارد اکنون در رقابت با چین عقب مانده و نظم بخشیدن به این منطقه استراتژیک که ژاپن، کره جنوبی و فیلیپین را به عنوان متحدان کلیدی آمریکا در خود جای داده است به رقیب استراتژیک خود واگذار کرده است.

ایرنا - یاداشت /آذین صحابی*کارشناس مسایل بین الملل
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: