کد خبر: ۱۲۵۰۷۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - 27 January 2018
دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده چهارماه به اروپا برای اصلاح توافق هسته‌ای با ایران یا حصول توافقی جانبی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران فرصت داده است.
بانكداري ايراني-روزنامه اعتماد در گفت‌ وگویی با کیهان برزگر استاد روابط بین‌الملل، نوشت: دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده چهارماه به اروپا برای اصلاح توافق هسته‌ای با ایران یا حصول توافقی جانبی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران فرصت داده است.

در ادامه این گفت‌ وگو آمده است: اروپا در حالی بر سر دو راهی قرار گرفته که از داخل ایران یک صدای واحد مبنی بر عدم مذاکره مجدد درباره برجام و همچنین مذاکره موشکی به گوش می‌رسد. دکتر کیهان برزگر، استاد روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با «اعتماد» تاکید می‌کند که ورود به مذاکرات موشکی قطعا برای ایران باخت است اما دست برتر ایران در معادلات منطقه‌ای از این ظرفیت برخوردار است که گفت‌وگوهای منطقه‌ای با اروپا و نه امریکا را برای ایران به بازی برد - برد بدل کند. مشروح گفت‌وگو با دکتر کیهان برزگر به شرح زیر است.

**چرا برجام به پلی برای اصرار برای انجام گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی میان ایران و غرب بدل شده است؟
این بیشتر اصرار دونالد ترامپ در امریکاست که با یک گفتمان و استراتژی سیاسی جدید وارد کاخ سفید شده و اساسا از لحاظ ارزشی و منفعت، برجام را به ضرر منافع ملی امریکا می‌بیند. از لحاظ ارزشی، ترامپ ضد گفتمان باراک اوباما در سیاست داخلی و خارجی امریکا و به نوعی خواهان ویران کردن همه آنها از جمله برجام است. برجام در تفکر ترامپ یک گفتمان درست در نزدیکی با ایران نبود. از لحاظ منفعت هم ترامپ معتقد است که برجام بر قدرت منطقه‌ای ایران افزوده است و این به ضرر منافع امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش شده است. 

اکنون هم با طرح گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی به اصطلاح خواهان اصلاح برجام به نفع منافع امریکاست. ترامپ معتقد است انتظار اولیه از برجام این بود که صلح و ثبات به منطقه بیاورد. اکنون با خروج ایران از محاصره بین‌المللی و ارایه تصویر قدرتمند از ایران در نزد دوستان منطقه‌ای آن مثل حزب‌الله و سایر گروه‌های سیاسی در عراق و سوریه و غیره، قدرت منطقه‌ای ایران افزایش یافته و این شرایط را برای امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش سخت‌تر کرده است. 

بر این مبنا، ترامپ بحث مذاکرات منطقه‌ای و موشکی را وارد مسائل برجام کرده و از کشورهای اروپایی و کنگره امریکا با یک ضرب‌الاجل چهار ماه خواسته تا به نوعی برجام را اصلاح کنند وگرنه از آن خارج می‌شود.

**با این وضعیت، ترامپ خواهان تخریب کامل یا تضعیف برجام است؟
ترامپ اکنون از موضوع برجام گذشته و سعی می‌کند نشان دهد ایران نباید از برجام به عنوان یک «پراکسی» یا به عنوان یک ابزار و اهرم نفوذ برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای خود استفاده کند. او بحث‌های مهم گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی را به موضوع برجام اضافه کرده تا قالب‌بندی جدیدی به بحث ایران در سیاست داخلی امریکا به ویژه کنگره این کشور و سیاست امریکا در منطقه بدهد. از نظر تیم ترامپ روابط امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش مثل عربستان و رژیم اسراییل با سیاست‌های مصالحه‌جویانه اوباما تضعیف شده بود و لذا اکنون باید آن را به جای اول برگرداند.

بر همین مبنا، به نظرم اکنون ترامپ خواهان از بین بردن برجام یا حداقل تضعیف آن در حداکثر ممکن است. طرح شروط جدید و سخت مثل مذاکرات موشکی یا اعمال تحریم‌های جدید و غیره عملا برجام را از مسیر و منطق اولیه خارج و بی‌معنا می‌کند.

**سیاست اروپا در این وضعیت چیست؟ اساسا هدف ترامپ از آوردن اروپا به موضوع مذاکرات منطقه‌ای و موشکی چیست؟
اروپایی‌ها در مقابل امریکا معتقد به حفظ برجام هستند. برجام یک مذاکره و قرارداد موفق چندجانبه در جهت افزایش نفوذ جهانی اروپا است. در تعریف جدید و پویای اتحادیه اروپا که به ویژه در اندیشه فدریکا موگرینی به عنوان نماینده تفکر اروپایی کاملا مشهود است، اروپا یک تولید‌کننده مهم امنیت در صحنه جهانی و خواهان سهم خود است. در این تعریف هدف اروپا فقط اقتصاد و استاندارد بالای زندگی نیست، بلکه همکاری‌های سیاسی و استراتژیک در یک دنیای پویا بسیار مهم است. اروپا ممکن است برخی محدودیت‌ها و مشکلات داخلی داشته باشد، اما همچنان در صحنه سیاست جهانی جایگاه معتبری دارد. 

از این نگاه، اضطرار ژئوپولتیک مهم‌ترین اصل برای اروپا در حصول و حفظ برجام بوده است. اکنون فراتر از مساله سرایت تروریسم و سیل پناهدگان به اروپا در نتیجه بحران‌های منطقه‌ای در شمال آفریقا و شامات به ویژه در لیبی و عراق و سوریه، مساله احتمال وقوع یک جنگ دیگر در منطقه در نتیجه به هم خوردن برجام کشورهای اروپایی را بسیار نگران می‌کند. ترامپ هم از این نگرانی و حساسیت اروپایی‌ها نهایت استفاده را کرده و به بهانه حفظ برجام اروپایی‌ها را به سمت گسترش دامنه مذاکرات هسته‌ای و اتصال آن به گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی سوق داده است. 

بنظرم هدف اصلی ترامپ این است که شکاف به وجود آمده با اروپا را به گونه‌ای بازسازی و مجددا جبهه واحدی در ائتلاف غرب علیه ایران ایجاد کند. خود اروپایی‌ها شاید فکر می‌کنند از این طریق می‌توانند مواضع ترامپ علیه برجام را متعادل‌تر و از شدت آن بکاهند.

**با این تعریف اروپا هم مثل امریکا به برجام به عنوان ابزاری برای برقراری ثبات منطقه‌ای نگاه کرده است؟
بله، هم به عنوان منبع ثبات منطقه‌ای و هم تامین امنیت جهانی. در بالا هم گفتم نگاه اروپا به مسائل و مشکلات جهانی در سال‌های اخیر بسیار امنیت-محور و استراتژیک شده و اروپا خود را یک فراهم‌کننده مستقل امنیت جهانی تعریف می‌کند. حضور فعال اروپا در بحران هسته‌ای کره شمالی و تلاش برای کاهش تنش از طریق دیپلماسی، سیاست‌های ضد تروریسم، توسعه بشری و توسعه اقتصادی اروپا در آفریقا، سیاست‌های توسعه در منطقه بزرگ‌تر مدیترانه و غیره همگی از حرکت اروپا به سمت استراتژی‌های مستقل امنیتی در سطح جهانی حکایت دارد و اینکه اروپا برای خود نقش جدیدی تعریف می‌کند که الزاما با استراتژی‌های امریکا به خصوص در دوران ترامپ هماهنگ نیست. 

البته اروپا همچنان منافع خود را در نزدیکی به امریکا می‌داند و بر همین اساس بسیار نسبت به سیاست‌های ترامپ در مورد برجام محتاطانه و مصلحت‌گرایانه برخورد می‌کند تا راه امریکا و اروپا به‌طور کامل از هم جدا نشود. به هر حال باید پذیرفت که دیدگاه اروپایی در مورد ریشه‌های پیدایش بی‌ثباتی و ناامنی و تروریسم یا ابزارهای حل بحران مثلا به‌کارگیری تحریم، جنگ، تغییر رژیم و دیپلماسی بسیار پویاتر و روند-محور است و با دیدگاه کوتاه‌مدت و پروژه-محور امریکایی تفاوت‌های جدی دارد. در سایه تحولات جاری خاورمیانه و شمال آفریقا، اروپایی‌ها مسائل منطقه‌ای را با پویایی فراتر از نگاه سنتی اقتصاد-محور خود ارزیابی می‌کنند. 

مثلا در حوزه همسایگی آنها امنیت اروپا را در منطقه «مدیترانه گسترده‌تر» و در یک قالب به هم پیوسته تعریف می‌کنند. این تعریف جدید شامل شناسایی نوع و ماهیت تهدیدات امنیتی در غرب (شمال آفریقا و منطقه ساحل) و شرق مدیترانه (خاورمیانه و شامات) می‌شود. در منطقه غرب مدیترانه تهدیدات بیشتر مربوط به حکمرانی خوب و توسعه و امنیت بشری و مسائل پناهندگی، یعنی تهدیدات نرم‌تر است. در شرق مدیترانه تهدیدات بیشتر در حوزه سخت و تضادهای ژئوپولتیک برای تقسیم مناطق نفوذ بین کشورهای تاریخی مثل ایران و ترکیه در سوریه و عراق، یا بر مبنای بازیگری ثروتمندان نفتی مثل سعودی، یا منازعه ایدئولوژیک اعراب با اسراییل است که با حضور و منافع قدرت‌های خارجی مثل روسیه، امریکا گره خورده است.

**قالب گفت‌وگوهای جدیدی که اروپا به دنبال شکل دادن به آن با ایران است، چگونه است؟
اروپا به دنبال شکل دادن به این گفت‌وگو در یک قالب مثبت‌تر است. در نگاه اروپایی، ایران مهم‌ترین و با ثبات‌ترین کشور شرق مدیترانه است که با یک نگاه انتقادی البته سازنده باید با آن وارد مذاکرات منطقه‌ای برای ایجاد ثبات منطقه‌ای شد. برخلاف نگاه امریکایی، در تعریف اروپایی نقش ایران را نمی‌توان نادیده یا تضعیف کرد و باید با آن وارد مذاکره و گفت‌وگو برای حل معضلات جاری منطقه‌ای به ویژه تروریسم شد؛ به عبارت دیگر، اروپا منافع خود را در نزدیک شدن به ایران و پرهیز از هرگونه برخورد احتمالی بین ایران و امریکا یا با هر بازیگر منطقه‌ای دیگر مثل سعودی یا اسراییل می‌بیند.

**فکر نمی‌کنید که طرح بحث مذاکرات موشکی از سوی اروپا و مواضع سخت ایران در عدم مذاکره موضوع را پیچیده می‌کند؟
حتما پیچیده می‌کند. حتی به نظرم به قدم اول هم نمی‌رسد. قبلا هم در جایی گفتم که طرح مذاکرات موشکی با ایران که یک موضوع امنیت ملی و مربوط به بازدارندگی تدافعی کشور است اساسا یک موضوع برد-باخت و به ضرر ایران است و ورود اروپا به این موضوع می‌تواند زمینه هر مذاکره‌ای با ایران را در نطفه نابود کند. اما مذاکره و گفت‌وگو در مورد مسائل منطقه‌ای با اروپا می‌تواند مفید و اعتماد ساز باشد، چون تاکیدی بر امتیازهای ژئوپولتیک ایران در حل موضوعاتی است که برای اروپا مهم هستند. فهم بهتر اروپایی‌ها از منطق استراتژیک سیاست منطقه‌ای ایران مثلا مبارزه با داعش و تروریسم به عنوان تهدیدی مستقیم نسبت به امنیت، دولت ملی و تمدنی ایرانی مهم است. 

در این صورت، بحث‌های کنونی و هدفمند دستگاه تبلیغاتی سعودی و اسراییل مبنی بر گسترش خواهانه و تهاجمی بودن سیاست منطقه‌ای ایران در قالب تقویت امپراتوری فارس که دوباره توسط وزیرخارجه سعودی ال جبیر در همین کنفرانس جاری داووس سویس مطرح شده به چالش کشیده می‌شوند. منظورم این است که نقش مثبت کشورمان به اندازه‌ای که برای مبارزه با معضلات منطقه‌ای مثل داعش هزینه می‌کند به چشم نمی‌آید. چون رقبای منطقه‌ای موفق می‌شوند نقش ایران را منفی جلوه دهند. ورود به مذاکرات مستقیم منطقه‌ای که با تعاملات و رفت و آمدها همراه می‌شود این فرصت را به ایران می‌دهد.

**مذاکرات منطقه‌ای را در شرایط کنونی برای کشورمان مفید می‌دانید؟
به نظرم بله به شرط اینکه با تمرکز بر نگاه اروپایی از تحولات جاری منطقه و نه نگاه امریکایی باشد و اینکه متمرکز بر مذاکرات موشکی نباشد که حساسیت زیادی در سیاست داخلی ایران نسبت به آن وجود دارد. اساسا مذاکرات موشکی یک بحث اروپایی نیست و بیشتر یک موضوع امریکایی و مربوط به فشارهای دو متحد سنتی امریکا یعنی عربستان سعودی و اسراییل و در قالب مهار و بازدارندگی نفوذ منطقه‌ای ایران است. اروپایی‌ها الزاما موشکی‌های ایران با برد حدود ٢٠٠٠ کیلومتر را تهدید حیاتی و مستقیم برای خود نمی‌بینند.

**اما طرح همزمان مذاکرات منطقه‌ای و موشکی از سوی وزیر خارجه و رییس‌جمهور فرانسه با این استدلال شما درباره اینکه مذاکرات موشکی بحث اروپایی نیست، تضاد دارد.
فرانسوی‌ها از نگاه خودشان می‌خواهند یک نقش واسط برای حفظ برجام را ایفا کنند. این البته یک بازی دوگانه یا حتی سه‌گانه است که همه طرف‌های درگیر (در اینجا مثلا امریکا، ایران، سعودی‌ها و اسراییلی‌ها) را داشته باشند. اما به نظرم هدف اصلی آنها تمرکز بر مذاکرات منطقه‌ای به ویژه بحران سوریه است. چون به‌خوبی می‌دانند که مذاکرات موشکی فضای لازم بر طرح بحث با ایران را ندارد. مکرون، رییس‌جمهور فرانسه هم در فضای خلأ ناشی از سیاست‌های نامعقول ترامپ در غرب سعی دارد تا نقش و جایگاه فرانسه را در عرصه معادلات منطقه‌ای و از این طریق جهانی و به ویژه در قالب سیاست اروپایی تقویت کند. 

اکنون تفکر فرانسوی‌ها این است که ایران با استفاده از خلأ قدرتی که در نتیجه تضعیف نهادها در درون منطقه و دولت‌ها صورت گرفته، یکسری از گروه‌های سیاسی را بسیج کرده و این گروه‌های سیاسی در جهت منافع ایران میدان عمل در صحنه منطقه‌ای را در اختیار گرفته‌اند. موضوع از نگاه آنها وقتی پیچیده‌تر می‌شود که این گروه‌ها به تکنولوژی‌های موشکی و بومی بازدارندگی به کمک ایران دست می‌یابند و از این لحاظ تبدیل به جریان غالب در منطقه می‌شوند. 

به نظرم باید به فرانسوی‌ها فهماند که منافع ایران در بی‌ثباتی یا فروپاشی نهادها در منطقه نیست و اینکه پویایی‌های بحران‌های منطقه‌ای دستیابی به این توانایی‌های بازدارندگی از سوی نیروهای محلی را برای دفاع از خود اجتناب‌ناپذیر کرده است. مثلا قدرت حشد الشعبی در عراق یا افزایش توانایی‌های حوثی‌ها در یمن یک واقعیت محلی برآمده از پویایی‌های صحنه نبرد با دشمنان‌شان است و هیچ طرفی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد. اتفاقا فرانسه باید از ایران بخواهد که با آنها وارد گفت‌وگوی سازنده شود نه تلاش برای نفی آنها که ویژگی مردمی دارند و اساسا قابل حذف نیستند.

**بنابراین هدف اروپا و به ویژه فرانسه از طرح مساله گفت‌وگوهای منطقه‌ای مهار همین نفوذ و قدرتی است که تصور می‌کنند ایران در میدان خاورمیانه دارد؟
در نگاه اولیه همین‌طور است. البته بین موضع فرانسه و سایر کشورهای اروپایی باید تفاوت قائل شد. فرانسوی‌ها اکنون بیش از حد تحت‌تاثیر تصویر ساخته‌شده از ایران توسط سعودی‌ها، اسراییلی‌ها و جریان‌های امریکایی هستند. به نظرم فرانسه و اروپا باید نگاه‌شان به نقش منطقه‌ای ایران را واقعی‌تر و پیشرفته‌تر کنند که بشود به نتایج عملی در صلح و امنیت منطقه‌ای رسید. 

البته فرانسوی‌ها ایران را به عنوان یک کشور و تمدن تاریخی قبول دارند و خواهان گفت‌وگوی سازنده و مثبت با ایران هستند. برای همین است که می‌گویم مذاکرات در یک قالب اروپایی (نه امریکایی) بر مبنای توازن منافع و با یک دیپلماسی قوی از سوی کشورمان می‌تواند یک فرصت برای هر دوطرف باشد.

**در داخل ایران با استناد به قصد طرف غربی برای مهار نفوذ منطقه‌ای ایران با این مذاکرات مخالفت می‌شود. زمانی که یک طرف حتی پیش از آغاز گفت‌وگو احساس باخت دارد چگونه می‌توان انتظار آغاز و به ثمر رسیدن آن را داشت؟
به نظرم متدولوژی هدایت دیپلماسی ما به‌طور عمومی نباید این‌گونه باشد که کشورها، مثلا فرانسه، چه نفعی به ما می‌رسانند، یعنی از آنها انتظار داشته باشیم به نفع ما مذاکره کنند. بلکه باید ظرفیت نقش، ارزش استراتژیک و انتظارات خود در معادلات منطقه‌ای را به گونه‌ای مطرح و به طرف مقابل بقبولانیم که آنها همکاری و مشارکت سیاسی- امنیتی با ما را در جهت تامین منافع و امنیت خود ارزیابی کنند و بر مبنای آن قدم جلو بگذارند. یعنی نباید حس عدم منفعت یا باخت احتمالی از مذاکرات از ابتدا در ما قوی باشد. ایران نقش کلیدی در شکست داعش در میدان نبرد داشته و یک بازیگر کلیدی در تداوم دولت فراگیر در عراق و مذاکرات صلح در سوریه و دارای نقش در معادلات سیاسی یمن و افغانستان است. 

ایران واقعا یک بازیگر خاص است چون تنها بازیگری است که بر میدان نبرد تسلط و کنترل دارد. اخیرا با نقش کلیدی ایران مساله رفراندوم استقلال کردستان به آرامی و بدون خشونت و تنش زیاد حل شد که نشان از ظرفیت امنیتی و نفوذ سیاسی ائتلاف‌ساز ایران در مسائل منطقه‌ای دارد. باید این واقعیت‌های ملموس را به فرانسوی‌ها و اروپایی‌ها قبولاند. یعنی باید متدلوژی نگاه آنها به نقش منطقه‌ای ایران تغییر کند.

**اما آیا فرانسه حاضر به تفکیک گفت‌وگوهای منطقه‌ای و موشکی است ؟
به نظرم چاره‌ای ندارد و تنها نقطه ورود واقع‌گرایانه به دور جدید مذاکرات با ایران همین گفت‌وگوی منطقه‌ای است. به هر حال در روند مذاکرات، طرفین با خواسته‌های واقعی یکدیگر بهتر آشنا می‌شوند و سعی می‌کنند به یک نقطه تعادل قابل قبول برسند. جدا کردن مسائل منطقه‌ای از مسائل موشکی، می‌تواند فضایی را برای برخی از گفت‌وگوهای منطقه‌ای با سوژه و هدف خاص خود ایجاد کند.

**پس چرا شخصی مانند وزیر خارجه فرانسه با علم به مخالفت ایران با مذاکرات هسته‌ای دایما این موضوع را تکرار می‌کند؟
در واقع این چیزی بوده که ترامپ از مکرون خواسته است. به نظرم اینجا فرانسه نقش «پراکسی» ترامپ را ایفا می‌کند. ترامپ و تیم مشاورانش هم برای رضایت سعودی‌ها و اسراییلی‌ها، مساله موشکی را وارد موضوع برجام کرده‌اند. او کسی بود که اولین سفر خود را به عربستان سعودی انجام داد. به نظر من سعودی‌ها از فرصت معامله‌گر و منفعت-محور بودن ترامپ و از طریق تزریق مالی چند صد میلیارد دلاری برای فریم کردن مجدد تعریف ایران به عنوان منبع ناامنی در منطقه در مجموعه غرب استفاده کردند. سعودی‌ها بحث موشکی ایران را با تشویق اسراییلی‌ها در رویکرد جدید امریکا جا انداختند.

**تا کجا فرانسه و اروپا در این حوزه در زمین ترامپ بازی می‌کنند؟ ایران که از هم‌اکنون می‌گوید وارد این مذاکرات نمی‌شویم، این به معنای بن‌بست از همین ابتدا نیست؟
به هر حال فرانسه و اروپایی‌ها امیدوارند که با طرح گفت‌وگو با ایران فضاهای جدیدی را ایجاد و تضمین‌هایی بگیرند که به تصور خودشان مانع از نابودی برجام توسط ترامپ یا بروز یک بحران دیگر شوند. اما به نظرم موفقیت نسبی آنها در این زمینه تنها بستگی به این دارد که حوزه موشکی و حوزه گفت‌وگوهای منطقه‌ای از یکدیگر جدا شوند. 

مسائل نظامی، دفاعی و موشکی برای ایران و افکار عمومی آن آنقدر حساس است که اصلا فضایی برای گفت‌وگو با آن وجود ندارد. اروپایی‌ها هم با آگاهی از این موضوع امیدوار هستند که فضایی ایجاد کنند که از درون آن وارد مذاکرات منطقه‌ای شوند. به نظرم موضوع اصلی اروپا، در کنار حفظ برجام ایفای نقش فعال و گفت‌وگو با ایران برای حل بحران‌های منطقه‌ای است.

اروپایی‌ها درباره برجام با ما مذاکره می‌کنند، اما هدف اصلی آنها مذاکرات منطقه‌ای است. اکنون نیز از مذاکرات موشکی سخن می‌گویند اما هدف آنها وادار کردن ایران به مذاکرات منطقه‌ای و مهار یا مدیریت نفوذ ایران است. فکر نمی‌کنید ما قدم به قدم تحت فشار قرار گرفتیم؟ برخی منتقدان دولت می‌گویند پس از برجام هسته‌ای نوبت به برجام موشکی و برجام منطقه‌ای رسیده است.

تصمیم‌های استراتژیک سیاسی در موضوعات مهم و حیاتی که با امنیت و منافع ملی کشورها ارتباط می‌یابند در شرایط و مقتضای زمان خود انجام می‌شوند. وقتی که کشورها در شرایط سخت قرار می‌گیرند، به ویژه از لحاظ اقتصادی که با زندگی و آرامش ملت ارتباط دارد، به ناچار و بر مبنای مصلحت مذاکره می‌کنند تا از تنگناها خارج شوند. وظیفه اصلی دولت‌ها در عرصه روابط بین‌الملل ایجاد امنیت و تولید ثروت و توسعه برای شهروندانش است. تمایل به حل معضل هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ در گفتمان داخلی ایران سبب روی کار آمدن دولت عملگرای روحانی شد تا مساله هسته‌ای را با یک روش قابل قبول حل کند. 

هدف توافق هسته‌ای از نگاه ایران این بود که تحریم‌های اقتصادی و تهدید‌های امنیتی برداشته شوند. طرف غربی هم (در زمان اوباما) به این نتیجه رسیده بود که باید برای مدیریت برنامه هسته‌ای ایران با این کشور وارد گفت‌وگو و توافق شود. امید هم این بود که با اعتماد ایجاد شده می‌توان در مورد سایرعلایق مشترک مثلا در منطقه وارد گفت‌وگو شد. تا اینجا، منطق گفت‌وگو از یک نگاه واقع‌گرایانه قابل قبول است. اما می‌بینیم که شرایط به آن سمت نرفت و گفتمان امریکا مجددا تغییر کرد. البته باید گفت به اصل خودش که همان ضدیت با ایران است برگشت. 

این مساله نشان‌دهنده میزان مقاومتی است که در ساختار قدرت امریکا برای قدرتمند شدن ایران در سطح منطقه‌ای و جهانی وجود دارد. به هر حال اکنون هم تحریم‌ها خوب رفع نشده‌اند و نوعی ناامیدی از نتیجه برجام در کشور وجود دارد و هم تهدیدات امنیتی با یک پیچیدگی جدید و در قالب ائتلاف‌سازی علیه ایران دوباره برگشته‌اند. در این وضعیت، ما هم که نمی‌توانیم منفعل بمانیم که بقیه کارشان را بکنند. بر این مبنا به نظرم ایران هم باید استراتژی جدید و پیشگیرانه‌ای برای خود تعریف کند. 

ما می‌دانستیم که در حال انجام توافقی هستیم که مدت زمان آن حداقل ١٠ سال است و این ١٠ سال قرار نبود در دوره باراک اوباما بگذرد که معمار امریکایی برجام بود. چطور فکری برای این ساختار ایران‌ستیزی امریکا و تاثیر دولت‌های مختلف بر برجام نکردیم؟ پرونده ایران در فعالیت‌های هسته‌ای از حالت امنیتی خارج شد، اما اکنون پرونده موشکی ما همین قابلیت را ندارد؟

چرا حتما می‌تواند داشته باشد. برای همین من فکر می‌کنم که برای تعدیل بحث موشکی خوب است وارد گفت‌وگوی منطقه‌ای بشویم که نقطه امتیاز ژئوپولتیک ما است. اما در مورد برجام مشکل این است که ترامپ یک گفتمان متفاوت دارد و ضد برجام یا ضد دستاورد اوباما است و اصول برجام را اجرا نمی‌کند. معضل ترامپ فقط مختص ایران و برجام نیست، بلکه تمام دنیا با سیاست‌های ساختارشکنانه او مشکل دارند. منظورم این است که اگر یک شخص دیگری غیر از ترامپ در امریکا به قدرت می‌رسید شاید شرایط فرق می‌کرد. 

عالی‌ترین مقام‌های نظام در ایران هم گفته‌اند که توافق هسته‌ای معیار اعتماد‌سازی است تا احتمالا ما در سایر مسائل هم وارد گفت‌وگو شویم. اکنون ایران در منطقه هزینه‌هایی کرده، داعش را با یک سیاست درست و تهاجمی تقریبا از بین برده، سرمایه‌های سیاسی-اجتماعی در عراق، سوریه و لبنان دارد. این هزینه‌ها باید از طریق مذاکرات منطقه‌ای به امتیازات سیاسی در راستای گسترش نقش و اقتدار منطقه‌ای و نفوذ ایران تبدیل شوند.

**ایران هربار با اروپا وارد مذاکره شده با کارشکنی امریکا و شکست مذاکرات روبه‌رو شده است. یک نمونه آن مذاکرات ایران و تروئیکای اروپایی در ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٥ بود. اکنون هم باز کارشکنی امریکا توافق ایران و ٥ کشور دیگر را تحت‌الشعاع قرار داده است. با چنین تجربه‌ای چه ضمانتی وجود دارد که امریکا مذاکرات منطقه‌ای ایران و اروپا را تحت‌الشعاع قرار ندهد؟
کاملا درست می‌فرمایید. اتفاقا من هم در مقاله‌ای اخیرا بحث کردم که هدف اصلی ترامپ از پراکسی کردن اروپا در مذاکرات با ایران آگاهی از شکست مذاکرات به خصوص در حوزه موشکی است تا ائتلاف غربی علیه ایران را مجددا احیا کند. اینجاست که دیپلماسی ما به طور هوشمندانه باید مانع از نزدیکی اروپا به ترامپ شود. منطق گفت‌وگوی منطقه‌ای با اروپا هم بر همین مبناست. 

کمترین نفعش این است که ایران با بیان واقعیت‌ها و انتظارات خود می‌تواند کشورهای اروپایی را به تداوم مشروعیت و اهمیت نقش منطقه‌ای خود در حل بحران‌های جاری مثل سوریه قانع کند یا از طریق اروپا مانع از تاثیرگذاری بیش از اندازه سعودی‌ها و اسراییلی‌ها بر جریان‌های سیاسی امریکا یا رسانه‌های آن علیه ایران شود.

اروپا که برای تثبیت نفوذ ایران در منطقه با تهران وارد گفت‌وگو نمی‌شود. همان‌طور که خودتان فرمودید کشورهای اروپایی هم به نوعی نگران برهم خوردن توازن قدرت در منطقه و از این لحاظ به دنبال مهار یا مدیریت قدرت ایران هستند.

ببینید اول بگویم که اصل ثابت در یک مذاکره توافق نسبی مورد قبول دوطرف یا هم معادله برد-برد است. تجربه روابط بین‌الملل به ما یاد می‌دهد که اگر هر کشوری که در یک منطقه محدوده جغرافیایی که دیگران هم منافع دارند بیش از حد قدرتمند شده و بر روندهای سیاسی-امنیتی جاری تاثیر غالب بگذارد به طور طبیعی دیگران فضا را برای خود تهدیدآمیز دیده و واکنش نشان می‌دهند و حتی با یکدیگر برای جلوگیری از تداوم آن ائتلاف می‌کنند. 

به نظرم مشکل اکنون افزایش قدرت ایران در منطقه نیست. مثلا شروع اتفاقات سوریه، یمن و قبلش افغانستان و عراق ربطی به ایران نداشت و ایران به‌طور طبیعی در واکنش به تهدیدات جدید برای امنیت ملی خود اقدام کرد. ایران حتی در دو مساله داعش و استقلال کردستان عراق که اتفاقا مورد قبول اروپایی‌ها هم بود نقش مثبتی ایفا کرد. مشکل اصلی در چگونگی تعریف نقش ایران در یک فورمت منفی توسط دولت‌های رقیب ایران (سعودی، اسراییل و بعضی مواقع ترکیه) است که بر غربی‌ها تاثیر می‌گذارند. اما چرا غربی‌ها آگاهانه تاثیر می‌پذیرند چون با آنها منافع اقتصادی و تجاری دارند و از لحاظ ارزشی هم تهدیدی برای غرب به حساب نمی‌آیند. حال این نوع نگاه اروپا نسبت به ایران باید اصلاح شود تا زمینه برای گفت‌وگوهای واقعی فراهم شود.

**تاثیر متحدان منطقه‌ای اروپا مانند عربستان بر مذاکرات منطقه‌ای ایران و اروپا چه خواهد بود؟
سعودی‌ها با پول و لابی و رسانه‌ای که دارند حتما می‌توانند تاثیرگذار باشند، اما تاثیر آنها بر اروپا از تاثیری که می‌توانند بر امریکا بگذارند، حتما کمتر است. اروپایی‌ها موضوعات سعودی را با یک نگاه انتقادی‌تری می‌بینند. 

موضوع ارتباط ریشه‌ای تروریسم القاعده و شعبه‌های آن یا داعش با وهابیسم و بمباران گسترده مردم بی‌دفاع یمن توسط سعودی‌ها در افکار عمومی اروپا یک مساله مذموم است. اما متاسفانه هم اروپا (به ویژه فرانسه) تحت تاثیر تجارت با سعودی‌ها هستند. مثلا در تولید یک جنگنده اف-١٨ نزدیک به ٣٥ کمپانی مشارکت دارند که سفارش آن از سوی سعودی‌ها خود یک رشوه به غربی‌هاست. اما در یک قالب استراتژیک، اروپا به تدریج به دنبال استراتژی مستقل‌تر خود از امریکاست. در این قالب، به اعتقاد من سعودی‌ها نمی‌توانند اروپا را صد در صد با خود علیه ایران همراه کنند.

**آیا برجام بدون امریکا برای ایران قابل تداوم است؟
به‌نظرم بدون امریکا یا حتی اروپا، ایران نباید پیشقدم در خروج از برجام شود، چون نفعی برای ایران ندارد. به هر حال برجام برنامه هسته‌ای ایران را حداقل از لحاظ همکاری با آژانس بین‌المللی اتمی مشروع کرد و نشان داد این برنامه جنبه تسلیحاتی ندارد. همین امر اتصال برنامه هسته‌ای به تهدیدی برای امنیت بین‌المللی را که می‌تواند مبنایی برای ائتلاف‌سازی برای مداخله در کشورها باشد از بین برد. اما واقعیت این است که امریکا می‌تواند تاثیرات منفی زیادی بر اجرای برجام بگذارد. 

در واقع، تنها مشارکت امریکا در برجام این بود که سر راه اروپا برای جلوگیری از تجارت با ایران قرار گیرد. خودم همیشه معتقد بودم که دینامیزم سیاست و گفتمان جدید در امریکا با روی کار آمدن ترامپ بالاخره برجام را به چالش می‌کشید. چون همانند داخل ایران، برجام به‌طور کامل در درون ساختار قدرت امریکا پذیرفته نشد.

**خروج امریکا از برجام یعنی بازگشت تحریم‌های هسته‌ای، آیا اینچنین ماندن در توافق هسته‌ای برای ایران فایده و سودی هم دارد؟ فکر می‌کنید سناریوی ایران و اروپا در صورت خروج امریکا از برجام چیست؟
در حال حاضر این بحث در جامعه ما وجود دارد که ایران از باقی ماندن در برجام بدون امریکا نفعی نمی‌برد. اما وقتی که چاره‌ای نداشته باشید، طبیعتا یک قرارداد بین‌المللی را به عنوان کشوری که می‌خواست صادقانه به آن متعهد باشد، ادامه می‌دهید. اصلا بحث این نیست که ایران با اروپا به تنهایی می‌تواند ادامه بدهد یا خیر، اتفاقا به نظر من ایران با اروپا از لحاظ اقتصادی نمی‌تواند جلو برود، چون نهایتا اروپا نفع اقتصادی خود را در نزدیکی با امریکا می‌بیند. 

اما اروپا منفعت سیاسی و استراتژیک هم می‌تواند برای ایران داشته باشد. بالا گفتم که چقدر اضطرار ژئوپولتیک و ضرورت استراتژیک کار کردن با ایران برای اروپا مهم است. اکنون مهم است که موضوع تهدید ایران به عنوان منبع ناامنی در درون منطقه که ساخته و پرداخته امریکا، اسراییل و عربستان سعودی است در اروپا هم رواج پیدا نکند.

**اگر امریکا از برجام خارج شود و اروپا هم در نهایت به دلیل منافع اقتصادی به این نتیجه برسد که بهتر است به امریکا نزدیک باشد، عملا همه از برجام خارج شده‌اند. ایران با چه کشورهایی در برجام باقی بماند؟
بله، عملا همه از برجام خارج شده‌اند، ولی الزامی هم ندارد که ایران هم بگوید می‌خواهد از برجام خارج شود. ایران همچنان می‌تواند همانند دوران قبل از برجام به روابط خود با چین، روسیه و هند و ترکیه و عراق و کره و ژاپن و سایر کشورها ادامه دهد. تمام جهان که اروپا و امریکا نیست. ما در عصر فراجهانی شدن هستیم، یعنی اتصال به غرب الزاما هم ملاک توسعه و انباشت ثروت نیست. اکنون کشورها به اهمیت و ارزش تعاملات منطقه‌ای و تجارت‌های کوچک‌تر و متنوع‌تر در حوزه همسایگی واقف می‌شوند. به هر حال کشورمان ظرفیت‌های اقتصادی و ژئوپولتیک خوبی دارد که با مدیریت صحیح منابع می‌تواند به توسعه دست یابد.

**تمام جهان اروپا و امریکا نیست، اما پیش از مذاکرات هسته‌ای هم این اجماع اروپا و امریکا بود که تحریم‌های متنوع را علیه ایران اجرایی کرد و از سایر کشورها هم کاری جز اطاعت از این تحریم‌ها برنیامد.
بله، درست می‌فرمایید. اما برای همین است که اروپا شدیدا خواهان حفظ برجام است. اروپا برای حفظ برجام دست به هرکاری می‌زند و اتفاقا این کار را به دلیل منافع خود در ایجاد یک دنیای چندجانبه‌گرا انجام می‌دهد. پس از یک نگاه واقع‌گرایانه زیاد هم نمی‌توان انتظار داشت که ائتلاف اروپا و امریکا به شکل سابق دوباره احیا شود، چون منطق آن ائتلاف، یعنی تهدید برنامه هسته‌ای ایران برای امنیت بین‌الملل، الان کاملا مردود است. این را هم بگویم که با وجود بسیاری از مشکلات و محدودیت‌ها، اروپا همچنان یک بازیگر معتبر در سطح جهانی است.

ترامپ معتقد است انتظار اولیه از برجام این بود که صلح و ثبات به منطقه بیاورد. اکنون با خروج ایران از محاصره بین‌المللی و ارایه تصویر قدرتمند از ایران در نزد دوستان منطقه‌ای آن مثل حزب‌الله و سایر گروه‌های سیاسی در عراق و سوریه و غیره، قدرت منطقه‌ای ایران افزایش یافته و این شرایط را برای امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش سخت‌تر کرده است.

اضطرار ژئوپولتیک مهم‌ترین اصل برای اروپا در حصول و حفظ برجام بوده است. هدف اصلی ترامپ این است که شکاف به وجود آمده با اروپا را به گونه‌ای بازسازی و مجددا جبهه واحدی در ائتلاف غرب علیه ایران ایجاد کند.

برخلاف نگاه امریکایی، در تعریف اروپایی نقش ایران را نمی‌توان نادیده یا تضعیف کرد و باید با آن وارد مذاکره و گفت‌وگو برای حل معضلات جاری منطقه‌ای به ویژه تروریسم شد.

طرح مذاکرات موشکی با ایران که یک موضوع امنیت ملی و مربوط به بازدارندگی تدافعی کشور است اساسا یک موضوع برد-باخت و به ضرر ایران است و ورود اروپا به این موضوع می‌تواند زمینه هر مذاکره‌ای با ایران را در نطفه نابود کند.

مذاکرات در یک قالب اروپایی (نه امریکایی) بر مبنای توازن منافع و با یک دیپلماسی قوی از سوی کشورمان می‌تواند یک فرصت برای هر دوطرف باشد. موضوع اصلی اروپا، در کنار حفظ برجام گفت‌وگو با ایران برای حل بحران‌های منطقه‌ای است.

ایران در منطقه هزینه‌هایی کرده، داعش را با یک سیاست درست و تهاجمی تقریبا از بین برده، سرمایه‌های سیاسی-اجتماعی در عراق، سوریه و لبنان دارد. این هزینه‌ها باید از طریق مذاکرات منطقه‌ای به امتیازات سیاسی در راستای گسترش نقش و اقتدار منطقه‌ای و نفوذ ایران تبدیل شوند.

*منبع: روزنامه اعتماد؛ 1396،11،7
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: