روزنامه وقایع اتفاقیه درباره ادعای ترامپ و تاثیرات ناشی از آن بر برجام به گفت وگو با حسن بهشتی پور کارشناس روابط بین الملل پرداخت و نوشت: ادعای ایالات متحده مبنی بر خروج از برجام تا پایان ماه سپتامبر، تنها شعاری سیاسی و نمایشی از عدم پایبندی به برجام برای ایجاد موقعیتی است که با فشار تهران، وضعیت را به گونهای فراهم کند که این ایران باشد که ناقض برجام معرفی شود.
در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم:
** بر اساس اعلام برخی منابع خبری، ترامپ تا پایان ماه سپتامبر(ماه جاری میلادی) بنای خروج از برجام دارد. در بستر چنین اقدام احتمالی، اساسا باید برجام را چگونه معاهده یا سندی دید؟ براساس باور برخی کارشناسان، خروج از برجام بار حقوقی برای هیچ کشوری ندارد ولی بار سیاسی آن تعیین کننده است. در این صورت آیا چنین ویژگی برجام، مانع از خروج آمریکا از برجام خواهد شد یا خیر؟
برجام توافقی میان ایران با 6 کشور جهان یا بهتر بگوییم 6 قدرت برتر سیاسی- اقتصادی عرصه بین الملل است. لذا علاوه بر جنبه حقوقی، جنبه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را هم خواهد داشت.
لذا کسانی که به بار حقوقی برجام معتقدند صرفا به عدم تصویب توافق برجام در مجالس اتحادیه اروپا یا مجلس سنا و مجلس نمایندگان اکتفا میکنند. ولی واقعیت این است که برجام هم الزامات حقوقی را برای خود دارد و هم این که برجام توافق سیاسی مهمی است که به تأیید شورای امنیت با قطعنامه 2231 رسیده است؛ بنابراین برجام با ضمانت اجرایی شورای امنیت مواجه است و مجموعه هفت کشور حاضر در برجام از هر لحاظی متعهد به انجام وظایف و تعهدات خود و حفظ و پیشبرد آن هستند که اتحادیه اروپا به عنوان ناظر کل و آژانس بین المللی انرژی اتمی در حوزه خاص انرژی اتمی و بحثهای کارشناسی نظارت دارد. کما این که تاکنون چنین بوده است. از همین رو هم برای آمریکا یا هر کشور دیگری که به دنبال نقض برجام است، هزینههای سنگینی برای آن در عرصه بین المللی وجود خواهد داشت.
** در راستای گفته های شما، اتحادیه اروپا هم بر لزوم پایبندی ایران به برجام از همان ابتدا تا به امروز تأکید داشته است اما در سفر ناگهانی 29 آگوست زیگمار گابریل، وزیر امورخارجه آلمان به واشنگتن در دیدار با همتای آمریکایی خود از تمایل شدید برلین بر حفظ برجام سخن گفته شد. از دید شما آیا آلمان بهعنوان بزرگترین و مهمترین قدرت سیاسی- اقتصادی اتحادیه اروپا، توان تأثیرگذاری بر واشنگتن در تغییر مواضعش بر ضد برجام درباره ادعای ترامپ مبنی بر خروج از برجام را تا پایان سپتامبر دارد؟
اولا منافع سیاسی و از همه مهمتر اقتصادی آلمان در دنیای مراودات امروز با کشورها اقتضا میکند که روابط خود را با تهران حفظ و در عینحال گسترش دهد. بعد از انعقاد برجام شما شاهد هستید که شیب روابط اقتصادی برلین- تهران چه رشدی پیدا کرد. این امر نشان از علاقه و تمایل شدید آلمان برای تداوم و گسترش روابط خود با تهران است.
**اما از زمان روی کارآمدن ترامپ نوعی نبرد و رقابت اقتصادی بین برلین و واشنگتن صورت گرفته که هر از گاهی در حوزه سیاسی هم بروز مییابد. آیا این تنش ها در سایه اختلاف نظر برلین و واشنگتن بر سر مسئله برجام میتواند باعث گرایش بیشتر برلین به سمت تهران شود؟
بگذارید از جانب آمریکا به مسئله نگاهی بیندازیم. اکنون حتی در بدنه قدرت ایالاتمتحده هم بر سر مخالفت با برجام اختلاف نظر شدید وجود دارد. به ویژه از جناح دموکرات حاضر مجلس سنا و مجلس نمایندگان که حمایت خود را از برجام صراحتا نشان دادهاند و ترامپ را برای در پیش گرفتن سیاستهای به قولی ضد برجامی مورد انتقاد شدید هم قراردادهاند؛ بنابراین ترامپ امروز در خود جامعه سیاسی آمریکا هم بر سر مسئله برجام با چالشهای جدی رو به رو است.
** ترامپ از یک سو به دنبال خروج از برجام تا پایان ماه سپتامبر است و ازسویدیگر، در راستای شعار احیا و توسعه اقتصاد داخلی آمریکا به دنیال گسترش مناسبات اقتصادی با کشورهاست که حتی ایران را هم با قراردادهای خرید بوئینگ، معاهده تجاری با شرکت جنرال موتور، خرید توربین و... از این قاعده مستثنی نمیداند. از دید شما این سیاست یک بام و دوهوای ترامپ را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
ترامپ یک تاجر است که با منش «هزینه و فایده» به سیاست بین الملل هم نگاه دارد؛ بنابراین در حوزه معاهدات تجاری و قراردادهای اقتصادی که فایده آن به مراتب برای ایالات متحده بیشتر است، ترامپ حاضر به همراهی و معامله حتی با تهران میشود اما در سوی دیگر بهواسطه فشار جریانات صهیونیستی در خود آمریکا و اعمال قدرت تل آویو و ریاض بهدلیل قدرت اقتصادی و سیاسی به دنبال کسب رضایت آنان هم هست.
**اگر بازیگران مقابل تهران در برجام را در سه دسته واشنگتن به عنوان مخالف، مسکو و پکن در جایگاه موافقان همیشگی برجام قرار دهیم، دسته سوم یعنی سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه در این میان مواضع «گاه این و گاه آن» را برای همراهی با هر دو طیف در طول دو سال گذشته پیش گرفتهاند. شما این عدم شفافیت را چگونه میبینید؟
آلمان، انگلیس و فرانسه در کنار کشورهایی مانند ایتالیا، اسپانیا و... همواره برای گسترش روابط دیپلماتیک و تجاری خود با تهران تلاش داشتهاند؛ بنابراین این منافع اقتصادی است که حرف اول را در عرصه روابط بین کشورهای میزند اما بهواسطه پرونده سازی علیه تهران در مقوله PMD و در ادامه 6 قطعنامه شورای امنیت مانع از حضور این کشورها وگسترش روابط تهران با جهان میشد.
** در میان این کشورهای اروپایی 1+5 نباید شرایط خاص انگلیس را فراموش کرد که بعد از برگزیت (خروج از اتحادیه اروپا) ، لندن به شدت به دنبال بازارهای جایگزین اتحادیه اروپاست و تهران میتواند یکی از این بازارها باشد اما در سوی دیگر لندن در راستای برنامه فروش تسلیحاتی به کشورهای عربی منطقه خلیج فارس با شعار ایرانهراسی حتی قبل از واشنگتن سفرها و معاهداتی را انجام داده است. شما این پارادوکس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اساسا میتوان به لندن اعتماد داشت؟
اول اینکه خود برگزیت و دلایل برگزیدن آن توسط مردم بریتانیا و شرایط متأثر از آن بر این کشور تحلیلی جداگانه میطلبد اما اصل بحث درباره برجام به این مسئله بازمیگردد که لندن در رقابت با بازیگران کلیدی اتحادیه اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و ایتالیا که به نوعی رقبای آن تلقی میشود، تلاش دارد که در بازار ایران سهمی را برای خود داشته باشد و در این راه هر کوششی را به کار میبندد که از جرگه رقبا عقب نماند اما درباره تشتت در سیاست لندن هم باید گفت درست است که در محور ایران هراسی هم پا و متحد واشنگتن به شمار میآید اما در موضوع برجام مادامی که سایر کشورهای اروپایی و غیراروپایی خود را موظف به ادامه آن میدانند، لندن هم به تعهدات خود درباره برجام علیرغم برخی رفتارهای خلاف عرف دیپلماتیک پایبند خواهد بود.
** اخیرا ظریف درخواستی را برای برگزاری یک نشست با حضور وزرای امورخارجه 1+5 برای مسئله برجام داشته است. آیا این درخواست به منزله مذاکرات جدید برای ایجاد تغییراتی در برجام یا نوعی خلق برجامی دیگر است یا این که درخواست ظریف را میتوان یک نشست عادی وزرای امورخارجه 1+5 برای بررسی اقدامات وتعهدات این کشورها دانست؟
ظریف در حاشیه مجمع سازمان ملل متحد با وزرای امورخارجه 1+5 منهای آمریکا دیدارهایی را خواهد داشت. موضوع این مذاکرات و دیدارها قطعا برجام است اما محتوای این نشستها، نه خلق یک برجام یا تغییراتی در آن بلکه پیگیری مطالبات تهران خواهد بود. به بیان دیگر ظریف با فعالکردن دیپلماسی و ایجاد روابط ایران با چین، روسیه، انگلیس، آلمان و فرانسه به دنبال اجرایی کردن تعهدات سایر کشورها درباره برجام است، نه تغییر در برجام. ببینید تا زمانی که برجام کنونی نتواند بهطور کامل اجرایی شود هیچ برنامه ومذاکره دیگری نمیتواند سرانجامی داشته باشد.
** به روابط دیپلماتیک تهران با کشورهای 1+5 منهای ایالات متحده اشاره داشتید. اگر به واقعیتها نگاه کنیم بعد از دوره اوباما روابط دیپلماتیک تهران- واشنگتن به نقطه تقریبا صفر بازگشته است. ازسوی دیگر، نباید و نمیتوان منکر این مسئله هم بود که راس قدرت در 1+5 به ایالاتمتحده تعلق دارد. لذا مادامی که واشنگتن به اهداف خود در سیر مذاکرات دست پیدا نمیکرد برجامی شکل نمیگرفت. در بستر این نکات دوره دوم دیپلماسی ظریف با آمریکا در چهار سال آینده باید چگونه عملکردی را از خود نشان دهد؟
من بر این باورم که سیاست اوباما و کری حل مناقشه اتمی و نزدیکی با تهران علیرغم تمامی بدعهدیها و خلف وعده ها بود اما مناسبات دو کشور از اساس با چالشها و مشکلات متعددی رو به رواست وبرجام درواقع تنها بخشی از آن چالشهاست اما درباره مذاکره با آمریکا هم باید گفت که این تمایل به گفتوگو باید در دو طرف دیده شود.
** در گفته های شما دو نکته مهم وجود داشت؛ اول این که برجام منهای آمریکا توان اجرایی شدن و تحقق همه اهدافش را خواهد داشت و دوم این که دیپلماسی چهار سال آینده ظریف باید به سمت پررنگ کردن روابط با کشورهای دیگر 1+5 به مدیریت روابط خود با واشنگتن از طریق بهکارگیری کشورهای ثانویه باشد؟
بله. من معتقدم برجام منهای آمریکا توان حصول اهداف خود را خواهد داشت، اگرچه که مسیر دستیابی به اهداف کمی با مشکل روبهرو خواهد شد اما نکته اینجاست که واشنگتن هم به دنبال حفظ برجام است. من قبلا هم اشاره داشتم در بدنه سیاسی امروز آمریکا درباره برجام مخالفان جدی برای ترامپ وجود دارد که اختلاف نظرهای شدیدی با هم دارند که این سطح از اختلاف نظرها نه در جناح دموکرات که حتی به خود رکس تیلرسون، وزیرامورخارجه کنونی آمریکا رسیده است.
** در بستر تمام نکاتی که گفته شد و با توجه به تمامی کش و قوس ها، آینده برجام را چگونه میبینید؟
باید دید که سیر تحولات چه سمت وسویی پیدا میکند اما من بر این باورم که برجام سندی است که با گذشت زمان براعتبار آن افزوده و موانع اجرایی آن به مرو زمان برداشته خواهد شد.
*منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه، 1396.6.14