پایگاه خبری امید ملی ایرانیان در یادداشتی نوشت: جمعه ٢٩ اردیبهشت ماه ١٣٩٦هم به یکی از روزها تبدیل شد؛ روزی که همه ملت آمدند تا دوباره حسن روحانی را تکرار کنند و نگذارند او تنها رییسجمهور تکدورهای ایران شود. آمدند تا با انتخاب آخرین رییسجمهور ایران در قرن ١٤، راه آینده کشور را انتخاب کنند.
در ادامه این یادداشت به قلم جواد دلیری می خوانیم: این انتخابات هم تمام شد با همه تلخیها و شیرینیهایش، زخمزبانها و مهربانیهایش، اقوال و افعال و شعارها و عملها ودرشتگوییها و... تغییر و تبدیل دولتها در ایران، همانند جوامع دیگر، پدیدهای مهم و موثر محسوب میشود. تولد هر دولتی امیدها و آرزوهایی را در دلها مینشاند و چشماندازی را پیشچشمها میگشاید و تغییرات و فعل و انفعالاتی در عرصههای سیاسی ـ اقتصادی جامعه به بار میآورد.
هیچ فرد، گروه و قشری نیست که از این «امر سیاسی» تاثیر نپذیرد. از زمانی که تشکیل دولتها بر الگو و اسلوب دموکراتیک مبتنی شده، اهمیت و ارزش این رویداد دوچندان شده است. امروز شیخ حسن روحانی که بار اصلی انتخابات را بر دوش کشید، دوباره با رای ٢٤ میلیونی خود و پشتوانه حضور ٤٢ میلیونی مردم رییسجمهور اسلامی ایران تا سال ١٤٠٠ شد و به گفته خودش «او رییسجمهور صددرصدی» مردم و «وکیل شایسته ملت» است. اینک «بازی انتخاب» در واپسین دقایق جمعه ٢٩اردیبهشت به پایان رسید. سحرگاه شنبه ٣٠اردیبهشت رفاقت جای رقابت راگرفت هر چند در پس آن جدال برسر «تاویل رای مردم» آغاز گشته است. به تجربت آموختهایم که «بازی تاویل» اگر مهمتر از «بازی انتخاب» نباشد، اهمیتش کمتر از آن نیست. پس، روحانی در گام نخست نباید اجازه دهد رای مردم به ناروا تفسیر شود یا به بیراهه برود. وظیفه منتخب مردم است که از این رای و حماسه پاسداری کند؛ پاسداری از تحریف و تاویلهایی که ممکن است این آب زلال را هرزآب کند. اینچنین دیروز اودر نخستین سخن با مردم پس از انتخابات قدرتمدارانه ایستاد و بر عهدش با مردم متعهدانه اصرار ورزید.
او اما باید گامهایی دیگر بردارد. روحانی ابتدا باید با توجه به اتمام فضای انتخابات، یکبار دیگر در همین ایام شعارها و وعدهها و برنامههایش را شفاف و روشن با مردم در میان بگذارد تا در روزها و ایام آتی کسی نتواند از آنها به ناروا بهرهبرداری کند. روحانی میداند که رقیب او یکسوم آرا را به دست آورده است. هر چند که تمام آن آرا متعلق به پایگاه سیاسی و فرهنگی ابراهیم رییسی محاسبه نمیشوند؛ چراکه تعداد بیشماری از ناراضیان و معترضان به عملکرد روحانی و نیز طیف غیرسیاسی و توده مردم روستایی و حاشیهنشین، جذب وعدههای رییسی شده بودند. توجه به این بخش جامعه برای بازگرداندن آنها به دامان دولت اعتدال و نیز توجه به اقشاری که برای وعدههای جدید به دولت روحانی رای دادند، ضروری است.
مثلا نزدیک به ٥٠ درصد مردم مشهد همتراز هواداران نامزد دیگر به روحانی رای دادند؛ روحانی باید به سرعت به خواسته آنان جامه عمل بپوشاند و در عمل این اهتمام را نشان دهد و کوتاه هم نیاید. در گام دوم، روحانی باید در ستاد عملیاتی و اجرایی خود و نیز در کابینه دولتش یک خانهتکانی مناسب و اساسی متناسب با ضعف و قوتها انجام دهد. بدون شک، در سال آخر دولت یازدهم و ایام نزدیک به انتخابات برای شخص روحانی مشخص شد که ضعفهایی در ستاد عملیاتی و اجرایی دولت وجود دارد که مانع از بیان دستاوردها و اجرای کامل برنامهها و نیز ارتباط ناقص با توده مردم شده است. در گام سوم، روحانی باید برای منتقدان و رقیبان خود (البته نه تخریبگران) حساب ویژهای باز کند و حتی میتواند دستیار یا مشاوری ویژه برای شنیدن صدای مخالفان داشته باشد. این امر قطعا به شعار او که یک دولت صد درصدی است و نیز به افزایش و تحکیم وحدت ملی در ایران امروز، کمک خواهد کرد. البته باید بین تفکیک و تخریب تفاوت قایل بود. همانها که هنوز در رقابت انتخاباتی سیر میکنند و حتی اورا تهدید میکنند.
دیروز ارگان مطبوعاتی نامزد انصرافی انتخابات دوازدهم، روحانی را چنین تهدید کرد: «دولت دوازدهم باید منتظر تجمعات بیشتری از این نوع باشد (تجمعات کارگری و اقتصادی همچون تجمع معدن گلستان)» نغمههای یأس و ابهام در حالی فضا را آکنده است که دو اصل کارآمدی و اصلاحپذیری پایههای اعتماد عمومی مردم به کل نظام سیاسی را تشکیل میدهند. در این نکته نخبگان درون و بیرون نظام اتفاق نظر دارند که مشروعیت حال و آینده نظام از جهات زیادی بستگی به اثبات کارآمدی و احیای انگیزههای کمفروغ اصلاحطلبی دارد. روحانی میتواند با جهتگیری دولت و چیدمان کابینهاش، اصلاحطلبی و اصلاحطلبان غیر رادیکال را عملا و در حدی فراتر از دولت یازدهم، به درون ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی بازگرداند تا کارآمدی و اصلاحپذیری کل سیستم سیاسی در ایران کنونی، تحقق یابد و تایید شود.
اگر این نکته را بپذیریم که تحقق کارآمدی و احیای اصلاحطلبی به سود ملت ایران و نظام سیاسی برآمده از این ملت است، در این صورت، نقش نخبگان، از این پس، بسیار حساس و کلیدی تلقی میشود؛ چراکه نخبگان، صاحبان قرائتها و تاویلهایند، نخبگان میتوانند قرائتی وفادار به واقعیت را بر کرسی قدرت بنشانند و از مصادره آرای مردم ممانعت کنند.
در این انتخابات، ابتدا اعتماد عمومی خدشهدار شد. آنچه سرمایه اجتماعی خوانده میشود مورد تهدید قرار گرفت. در مناظرههای انتخاباتی، برخی نامزدها با رفتار و سخنان خود جامعه را دوقطبی کردند، که امروز وظیفه رییسجمهور این است که به درمان این درد بپردازد. از سوی دیگر رای چشمگیر مردم به حسن روحانی یک اعتماد و امید است که مردم به امانت در اختیاراو قرار دادند. روحانی نباید بگذارد این سرمایه ارزشمند خدشهدار شود.
*منبع: پایگاه خبری امید ملی ایرانیان/31 اردیبهشت 96