بانكداري ايراني - روزنامه اعتماد در گفت وگو با الهه کولایی استاد علوم سیاسی و عضو شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاح طلب جایگاه «برنامه» نزد نامزدهای ریاست جمهوری را بررسی کرد و نوشت: ما به طور دایم با فراز و نشیب های تند سیاسی روبرو هستیم به گونه ای که نه برنامه که شعارها به دلیل سطح توسعه سیاسی کشور مطرح می شود.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: کولایی معتقد است در جامعه ما احزاب، در نظام انتخاباتی به درستی مورد توجه قرار نگرفته اند و سیاست واحدی نسبت به تقویت حضور آنها در فعالیتهای سیاسی کشور وجود نداشته است. وی با تاکید بر اینکه احزاب، وظیفه آموزش دادن و آماده ساختن جامعه را برای شناخت و استفاده از بهترین ابزارها و مسیرها برای دستیابی به اهداف خود بر عهده دارند، میگوید که به دلیل ضعف این نهادها بهطور طبیعی خروجیهای مناسب نیز شکل نمیگیرند. به این ترتیب، ما به طور دایم با فراز و نشیب های تند سیاسی رو به رو هستیم به گونه ای که نه برنامه که شعارها به دلیل سطح توسعه سیاسی کشور مطرح می شود و از آنجا که تداوم و پایداری نیز در اجرای آنها وجود ندارد و به دلیل فراز و نشیب های تند سیاسی در کشور و فقدان نگاه عمیق توسعهای، ما شاهد تکان هایی هستیم که اجرای یک نگرش مبتنی بر برنامهریزی را دشوار و در برخی مواقع غیر ممکن می سازد.
** چرا احزاب اغلب در انتخابات ورود نکرده یا منفعلانه عمل میکنند؟
اگر منظور شما انتخابات ریاست جمهوری است که در طول سالهای گذشته بر اساس تجربه های موجود، بسیاری از احزاب موضع مشخص خود را در قبال انتخابات ریاست جمهوری تعیین کرده و در این زمینه رفتار خود را دنبال میکنند. این گونه نیست که احزاب در قبال انتخابات ریاست جمهوری، موضع نداشته باشند اما بر اساس ماهیت نامزدها میزان فعالیت آنها نیز به طور کاملا آشکاری تحت تاثیر قرار میگیرد. توجه دارید که ریاست جمهوری فعلی که به عنوان یکی از نامزدهای اصلی انتخابات پیش رو شناخته میشود یک نامزد حزبی نیست. به طور طبیعی، حزبی هم این فعالیت را پشتیبانی نمیکند، بنابراین ما شاهد سازماندهی و فعالیت های لازم حزبی در این زمینه نیستیم و اینکه اساسا در جامعه ما احزاب، در نظام انتخاباتی به درستی مورد توجه قرار نگرفتهاند و در واقع، سیاست واحدی نسبت به تقویت حضور آنها در فعالیت های سیاسی کشور وجود نداشته است، چرا که فعالیت حزبی نیازمند فرهنگ سیاسی مناسب، فرهنگ عمومی مناسب و شرایط و ساختارهای اقتصادی مناسب است که به نظر میرسد این مقدمات در جامعه ما فراهم نشده است. بنابراین، ما شاهد نوسانهای چشمگیر در میزان تاثیرگذاری احزاب و فعالیتهای سیاسی در کشور هستیم. بر همین اساس، در مقاطع انتخاباتی، احزاب سیاسی موجود نیز فعالیت میکنند اما همانگونه که اشاره کردم فعالیت آنها تاثیرگذار و تعیینکننده نیست چرا که از پیش ساز و کار مناسب برای این تاثیرگذاری به وجود نیامده است.
** این ساز و کارها چگونه باید به وجود میآید؟ به عبارت دیگر، چه موانعی بر سر راه حزبی کردن سیاست در ایران وجود دارد؟
یکی از مهمترین عوامل موثر بر گسترش یافتن فعالیت احزاب، نظام انتخاباتی کشور و قانون انتخابات است که فعالیت آنها را تسهیل و تقویت میکند. متاسفانه در این زمینه، به دلیل نوسان های پیگیری سیاسی در کشور برای تقویت احزاب، سیاست مستمر و واحدی وجود نداشته است. در برخی از دورهها شاهد تلاش دولت ها برای تقویت سازوکارهای حزبی و افزایش حضور احزاب در کشور بودیم در حالی که در برخی دورهها نیز متناسب با دیدگاه دولت ها نسبت به مردم و مشارکت سیاسی آنان و ضرورت این مشارکت سیاسی، شرایط برای فعالیت احزاب بهبود یافته یا مغضوب شده است. بنابراین، به نظر میرسد ساز و کارهای لازم برای فعالیت حزبی در کشور به شکل قانونی منعکس شده در نظام انتخاباتی، مورد توجه قرار نگرفته باشد. بر همین اساس، زمینههای قانونی فعالیت احزاب به گونهای که در مسیر قدرت یابی و افزایش نفوذ و حضور قرار گیرند یا حتی حمایتهای لازم را از سوی دولتها دریافت کنند، فراهم نشده است. به جز سطح دولتی و حکومتی، در سطح اجتماعی نیز به دلیل ضعف فرهنگ کار جمعی در کشور ما و نفوذ و رسوخ تاریخی فردگرایی حتی در امور اجتماعی، ما شاهد هستیم که زیربناهای فکری و نگرشی مناسب نیز برای کار جمعی به وجود نیامده است. گرچه به طور پراکنده افرادی که در پی بهبود شرایط جامعه هستند موضوع فعالیت حزبی را مورد توجه قرار داده و در این زمینه تلاشهایی را انجام دادهاند.
اما همان طور که اشاره کردم چه به لحاظ تفکر، نگرش، فرهنگ و آموزشهای رسمی و غیررسمی و چه به لحاظ ساختارهای اقتصادی و سیاسی، متاسفانه شرایط مناسب برای فعالیتهای حزبی فراهم نشده و بر همین اساس، ما شاهد رشد و تقویت مردمسالاری نیز نیستیم. به دلیل اینکه نهادهای سیاسی مناسب برای پایدار ساختن و تداوم بخشیدن به این فعالیتها نیز که در واقع همان احزاب هستند و نهادهای سیاسی لازم، دوام و قوام خود را پیدا نکرده و در نهایت ساز و کارهای مناسب برای تربیت و آموزشهای سیاسی نیز در کشور به درستی پا نگرفته است که البته این به مفهوم نادیده گرفتن فعالیتهای حزبی که کم و بیش در کشور وجود داشته، به شمار نمیآید.
** یکی از مسائلی که در ایام انتخابات شاهد آن هستیم این است که برنامه در فعالیت ها و تبلیغات به طور کلی غایب است و کاندیداها به اسم برنامه در واقع شعار خود را مطرح میکنند. دلیل این امر را چه میدانید؟ چرا ارایه برنامه از سوی کاندیداها در جامعه ما مطرح نیست؟
شاید یکی از دلایل مهم این مساله، فقدان نهادهای مناسبی است که برنامه محوری را تقویت کرده و جامعه را برای کار مبتنی بر برنامه آموزش دهند. همان گونه که اشاره کردم یکی از مهمترین وظایفی که احزاب بر عهده دارند آموزش دادن و آماده ساختن جامعه برای شناخت و استفاده از بهترین ابزارها و مسیرها برای دستیابی به اهداف خود است که به دلیل ضعف این نهادها به طور طبیعی خروجیهای مناسب نیز شکل نمیگیرند و به این ترتیب، ما به طور دایم با فراز و نشیبهای تند سیاسی روبهرو هستیم به گونهای که نه برنامه که شعارها به دلیل سطح توسعه سیاسی کشور مطرح میشود. از آنجا که تداوم و پایداری نیز در اجرای آنها وجود ندارد چرا که اجرای تحقق برنامه، مداومت و استمرار سیاست هایی است که امکان تحقق آن را فراهم آورند و به دلیل فراز و نشیب های تند سیاسی در کشور و فقدان نگاه عمیق توسعهای، ما شاهد تکان هایی هستیم که اجرای یک نگرش مبتنی بر برنامهریزی را دشوار و در برخی مواقع غیرممکن میسازد.
** این بی برنامگی چه آفاتی را نصیب جامعه از سویی و عرصه سیاسی از سوی دیگر میکند؟
بهطور طبیعی، کنشها و فعل و انفعالات سیاسی تاثیر مستقیم بر مسائل جامعه را در بر دارد و جامعه از آثار این تحولات سیاسی به طور مستقیم تاثیر و تاثر میپذیرد. بنابراین، فقدان این تفکر برنامهای، در عمل، رسیدن به اهداف سنجیدهشده و قابل دسترسی را در سطوح مختلف و در چشماندازهای متفاوت دشوار میسازد. در حالی که برای نمونه در کشور ما متنی به نام سند چشمانداز مورد تصویب قرار گرفت و بر اساس آن، برنامههایی تصویب شد. روشن است که این برنامهها سمت و سوی کلی بسیاری از رفتارهای دولت ها و حتی احزاب و جریانهای سیاسی را روشن می سازد.
بسیاری از رفتارهای احزاب و مجموعه های سیاسی جز در چارچوب این برنامه های مصوب قابل دسترسی نیست اما شاهد هستیم که بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای قوانین مصوب و برنامههای تصویب شده، مباحثی در جامعه مطرح میشود که با استفاده از دانش اندک سیاسی بسیاری از مردم، برخی نامزدها موفق میشوند تکانهای سیاسی اساسی به جامعه بدهند بدون اینکه بسیاری از مردم از این مسوولیتها و امکانات اطلاع درستی داشته باشند. در واقع، بسیاری از برنامههای قابل اجرا در کشور در چارچوب قوانین بالادستی معین شده و اینگونه نیست که یک فرد بتواند تغییرات بسیار مشهود در بسیاری از روندهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشور ایجاد کند و به دلیل آگاهی ضعیف نسبت به این امکانات و محدودیتها و قوانین مصوب، این مجال فراهم میشود که برخی از نامزدها بتوانند شعارهایی را مطرح کنند که بسیاری از رایدهندگان بدون توجه به امکانات اجرایی شدن آن، به دنبال این گروه از نامزدها روانه شوند.
** آیا اصلا تدوین برنامه برای کاندیداهای ریاست جمهوری ممکن است؟
همانطور که اشاره کردم ما یک مجموعه اسناد بالادستی داریم که بسیاری از سیاستها و برنامههای دولتهای منتخب را شکل میدهند و این گونه نیست که یک نامزد پست ریاستجمهوری، دست بازی برای پیگیری سیاستهایی داشته باشد که مورد نظر او است یا از دید او مطلوب به شمار میآید. بسیاری از این برنامهها پیشتر در قالب برنامههای توسعه تدوین شده و سمت و سوی سیاستها مشخص شده یا حتی در اسناد دیگری، این روشها و رویکردها تعیین شده است. مجموعهای از امکانات در اختیار فردی که دستگاه اجرایی را در اختیار میگیرد وجود دارد که باید به درستی بازشناسی شده و از آنها بهره برداری شود که هنر احزاب، جریانها و گروه های سیاسی، بازشناسی این فرصت ها و پیدا کردن روشها و رویکردهای مناسب برای اجرایی کردن برنامههایی است که از پیش تصویب شده یا حتی اهدافی که از پیش طراحی شده که این مساله در جای خود بسیار مهم است که با چه روشی بر اساس اولویت گذاری، دستیابی به این اهداف دنبال خواهد شد که این تفاوتی است که میتواند بین نامزدها وجود داشته باشد.
در حالی که ما شاهد هستیم برخی از نامزدها در اصل نگاهی به این ظرفیتهای محدودکننده یا فرصتها ندارند و تنها برای جلب آرای عمومی، شعارهایی را مطرح میکنند که فقط تا پای صندوق های رای کارایی دارند و پس از آن، قابلیت اجرا برای آن دیده نشده و در نتیجه، باعث یأس و سرخوردگی بخشهای بزرگی از جامعه میشود.
** آیا این امکان وجود دارد همان طور که از قبل باید صلاحیت کاندیداها تایید شود، شعارها و برنامههای آنها نیز از بعد مواردی که اشاره فرمودید، توسط گروههای کارشناسی و متخصص که به لحاظ حقوقی جایگاه مشخصی دارند به تایید برسد؟
به نظر میرسد این وظیفهای است که احزاب و گروههای سیاسی بر عهده دارند که در فضای انتخابات، با به کار گرفتن کارشناسان و متخصصان حوزههای مختلف، قابلیت اجرایی کردن شعارها و برنامههای نامزدها را به چالش بکشند و آنها را مورد بحث و بررسی قرار دهند و از این طریق، به افزایش آگاهیهای عمومی کمک کنند و همه رسانههای جمعی در این زمینه میتوانند فضای انتخابات را به عرصهای برای افزایش آگاهیهای عمومی و جلوگیری از فریب مردم و تقویت عوامزدگی تبدیل کنند که اینها از مزایای روشهای دموکراسی و فضاهای آزاد است که امکان افزایش آگاهیها و بالا رفتن دانش سیاسی عموم مردم را فراهم میکند.
** آیا کشورهای دیگری هستند که چنین تجربهای داشته و در این زمینه موفق بوده باشند؟
به قول چرچیل، دموکراسی بدترین نوع حکومت است ولی بهتر از این نوع حکومت نیز وجود ندارد. بدون شک، روشها و حکومت های دموکراتیک مشکلات خود را دارند و در بسیاری از جوامع به عوامسالاری و عوامزدگی منجر میشوند، در حالی که ما گزینهای بهتر از مراجعه به آرای عمومی در اختیار نداریم. بنابراین، هرگاه فضای نقد و بررسی، گفتوگو و تبادل نظر در جامعه فراهم شود که فرصت انتخابات، چنین فضایی را در جامعه تقویت میکند، افزایش این نوع مجالها و فرصتها میتواند به افزایش آگاهی های عمومی، بالا رفتن قدرت انتخاب جامعه و باز شدن مچ فریبکاران و دغلکاران کمک کند و مردم را در انتخاب بهترین افرادی که توان، ظرفیت و اراده بهبود شرایط آنها را دارند، کمک کند. به نظر میرسد تاکنون جوامع بشری، به گزینه بهتری دسترسی پیدا نکرده باشند و باید پذیرفت با تمام ایراداتی که این شیوه دارد هنوز شیوه بهتری برای جایگزینی آن شناخته نشده است و بر همین اساس، با ایجاد فرصت نقد و بررسی و گفت وگو میتوان به مزایای این رویه در اداره جامعه دسترسی پیدا کرد.
** تجربه انتخابات سال ٩٤ در این خصوص را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا یک تجربه حزبی بود؟
بله، انتخابات ٩٤ یک تجربه حزبی بود چرا که ائتلاف اصلاحطلبان بر اساس نتیجه انتخابات سال ١٣٩٢، ضرورت این ائتلاف را اساس تلاش خود قرار داد و اصلاحطلبان در بسیاری از مناطق کشور توانستند بر پایه شناخت و درک اهمیت ائتلاف و یکپارچگی و وحدت یافتن، در واقع، امکان انتخاب نامزدهایی را فراهم کنند که به فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی شکل بخشیدند. اگر این یکپارچگی در سطح وسیع تری شکل میگرفت بدون شک، اصلاحطلبان میتوانستند جمع بزرگتری را در فراکسیون امید گردآورند. پس این نتیجه، در اثر همکاری، هماهنگی و یکپارچگی اصلاح طلبان حاصل شد که آنها توانستند به هر حال، ساختار حاضر در مجلس شورای اسلامی را بر اساس این وحدت رفتاری خود تغییر دهند. این اتفاق بزرگی بود که میتوان انتظار داشت در تداوم این رویه مبتنی بر وحدت و همدلی برپایه منافع عمومی جامعه و منافع عمومی کشور، این تجربه در آستانه تکرار دیگری قرار گرفته باشد تا گام سوم برای بهبود شرایط کشور و بهبود موقعیت ایرانیان ان شاء الله برداشته شود.
** این تجربه میتواند نشانی بر این باشد که جامعه برای حزبی کردن سیاست آمادگی دارد و امروز میتوان بیش از قبل، به فرصتهای احتمالی پروسه تحزب در ایران خوشبین بود. این طور نیست؟
البته، حتما همین طور است، در این زمینه تردید نکنید. ولی ما نیازمند دولتی هستیم که این آمادگیهای اجتماعی را به حساب بیاورد و قانون انتخاباتی را به کمک مجلس و شورای نگهبان طراحی و اجرا کند که زمینه فعالیت های حزبی را تقویت کند و این امکان را فراهم آورد تا فعالان سیاسی در قالب احزاب، کنشها و فعالیتهای خود را سامان دهند و از طریق تقویت فعالیتهای احزاب امکان افزایش دانش سیاسی در کشور به ویژه در حوزه عملی فراهم شود تا بر همین اساس، جلوی بسیاری از اشتباهات که در تاریخ ما بارها تکرار شده است، گرفته شود.
*منبع: روزنامه اعتماد، 1396.2.23